تعداد بازدید: ۲۰۱
کد خبر: ۱۵۹۵۹
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۵ - 2023 12 February
نویسنده : گلابتون (ماجراهای من و بی‌بی)

صدای در هال که آمد از توی آشپزخانه داد زدم:

- خسته نباشین بی‌بی. چقد دیر کردین.

بدون اینکه ببینمش جواب داد:

- بیام خونه چیکار؟ بیام قیافِی تورِ بینم؟ هرکاری کردم شمسی گفت تنا هسم چن دقه بشین. دیه منم یَی ساعت نشسم پَلوش.

- خوب کردین بی‌بی.

داد زد:

حالا بری چه تو آشپزخونه چپیدی در نییِی؟

آمدم توی هال و همانطور که دست‌هایم را خشک می‌کردم گفتم:

- داشتم سالاد دُرُس می‌کردم بی‌بی. گفتم یه سالاد شیرازی دُرس کنم می‌چسبه با کته.

خون دوید به صورت بی‌بی و بلند شد صاف ایستاد:

- تو چیکار کردی؟

یکی دو قدم رفتم عقب.

سالاد دُرس کردم بی‌بی.

صدایش بلندتر شد.

- چیکااااااار؟

به تته‌پته افتادم.

- ساساسالاد درس کردم بی‌بی. کاکاکار بدی کردم؟

نگه دمپایی‌اش را پرت کرد طرفم!

- کار بد؟ کار بد؟ کارد بخوره اَ او کمت که هی تو منه ورشکست کردی. میگه کار بد؟ آخه خیر نوینی به حق علی میه کسی با پیاز کیلو ۳۵ هزار تومن و خیارسبز کیلو ۳۰ هزار تومنم سالات دُرس می‌کنه؟ خَور مرگت چار تا خیارسبز اسدودم تا اگه اَ دس کارِی تو فشارُم رف بالا بخورم یَی ذرِی بیاد پویین. میه میذری؟

سرم را انداختم پایین.

- ببخشید بی‌بی.

- ببخشید و درد. ببخشید و کوفت. ببخشید و تیر ناحق! ببخشیدم بری من شد نون؟ شد اُوو؟ شد خیارسبز؟ شد پیاز؟

- حالا میگین چکار کنم بی‌بی؟ هرکاری شما میگین انجام بدم.

- جون بکَن! چه کاری می‌تونی بکنی؟ ها؟ چکار می‌تونی بکنی؟

چند دقیقه‌ای به سکوت گذشت.

- بی‌بی جون...

- مرضضض.

- بی‌بی.

- کوووووفت...

- بی‌بی.

- ها؟ ها؟ ها؟ چه مرگته هی بی‌بی، بی بی، بی‌بی؟

- بیارم کته و سالادا رو بخوریم؟ ساعت یک شدا!

- تو چیشات؟ سالاتا رِ میاری با نون میخوری، کتارَم می‌ذری بری ناهار فردا!
گلابتون

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها