من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک
اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست
میمانم
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم
امید روشنایی
گر چه در این تیرگیها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه میرانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر میافشانم
من اینجا روزی آخر از سِتیغ کوه چون خورشید
سرود فتح میخوانم
فریدون مشیری
نظر شما