نویسنده: یوال نوح هاراری
مترجم: نیک گرگین
انتشارات: نشر نو / تعداد صفحات: 622
انسان خردمند کتابی است که باراک اوباما و بیل گیتس خواندن آن را به همه توصیه کردهاند. نوح هراری در این کتاب تاریخ زندگانی انسانها را از آغاز پیدایش تاکنون به شیوهای جذاب و گیرا بیان کرده است. همین شیوه خاصِ روایتِ هراری است که کتاب او را به یکی از پرفروشترین کتابها در سراسر جهان تبدیل کرده است.
در این کتاب نویسنده تاریخ انسان را از ۲٫۵ میلیون سال پیش تا زمانحال را فقط در ۵۶۸ صفحه بیان میکند. هراری برای نوشتن انسان خردمند از منابع معتبر و تحقیقات دیگر دانشمندان در سرتاسر کتاب استفاده کرده است و ما با یک کتاب علمی که پایه و اساس خوبی دارد طرف هستیم.
هر اتفاق مهمی که در طول تاریخ بشر رخ داده در این کتاب بیان شده است: چه بر سر گونههای مختلف بشر آمد؟ چه بر سر حیوانات عظیمالجثه آمد؟ مغز چگونه تکامل یافت؟ آتش چه تأثیری بر تاریخ گذاشت؟ امپراتوریها و حکومتها چرا به وجود آمد؟ پول چگونه و چرا اختراع شد؟ مسیحیت و اسلام چه تأثیری بر انسان و تاریخ گذاشتند؟ و مهمتر از همه، گونه انسان خردمند به کجا میرود؟
هراری در اثر خودش، رفتار انسان خردمند را از لحاظ روانشناسی، زیستشناسی و جامعهشناسی بررسی میکند. انسانی که گونههای مختلف بشر را از بین برده و بسیاری از گونههای حیوانات را نیز منقرض کرده است. آغاز کتاب شگفتانگیز است، ادامهی آن عالی و پایانش خیرهکنندهست.
آنچه باعث ممتاز شدن نگاه یووال در قیاس با دیگر نویسندگان و اساتید این حوزه شده است، رویکرد فراگیر وکلان نگرانه او به تاریخ است که باعث شده از او به عنوان متخصص تاریخ جهان و پروسههای تاریخی یاد شود.
بریدهای از کتاب:
چرا مردم خود را با غذاهای پرکالری که برای جسمشان هم مضر است خفه میکنند؟ جوامع مرفه امروزی درگیر بلای چاقی هستند که به سرعت دارد به کشورهای در حال رشد هم سرایت میکند. تا وقتی که عادات غذایی نیاکان خوراکجویان را بررسی نکنیم، یافتن علت زیادهروی ما در خوردن غذاهای پرچرب و بسیار شیرین معما باقی میماند. در علفزارهای استوایی و جنگلهایی که آنها سکونت داشتند غذاهای شیرین پرکالری بسیار کمیاب و منابع غذایی به طور کلی کم بود. ۳۰هزار سال پیش، «خوراکجو»ی عادی تنها به یک نوع غذای شیرین دسترسی داشت و آن میوههای رسیده بود. اگر یک زن عصر حجری به یک درخت پر از انجیر برمیخورد منطقیترین کار این بود که قبل از آن که بابونهای محلی آن درخت را لخت کنند، تا جایی که میتواند از آن انجیرها بخورد. غریزه زیادهروی در خوردن غذاهای پرکالری جزئی از ژنهای ما شد. امروزه ما شاید در آپارتمانهای بسیار بلند با یخچالهایی پر از غذا زندگی کنیم، ولی دیانای ما هنوز گمان میکند که در علفزارهای استوایی به سر میبرد. برای همین است که اگر یک لیوان بستنی در یخچال پیدا کنیم آن را کامل میبلعیم و پشتش هم یک شیشه بزرگ نوشابه را تا ته سر میکشیم.