در زمانهای قدیم افراد خیر و نیکوکار و گاهی حاکمان در گذرگاهها و معابر در شهر و روستا مکانهایی به نام سقاخانه میساختند تا عطش رهگذران را به آبی فرونشانند و کار خیری کنند و ثوابی برند. رهگذران آب را در ظرفی معمولاً فلزی و منقش به نام ائمه اطهار مینوشیدند و «یاحسین» میگفتند و صواتی زمزمه میکردند.
در لغتنامهها «سقاخانه» را اینگونه شرح دادهاند:
محلی که در آن آب ریزند که تشنگان خود را سیراب نمایند. جایی که در آنجا آب برای تشنگان ذخیره کنند و آنجا را متبرک دانند. (دهخدا)
فرورفتگی کوچکی در دیوار مشرف به برخی گذرگاهها که در آن آب برای نوشیدن مردم گذاشته میشد و از نوعی حرمت دینی برخوردار بود. (فرهنگ فارسی معین)
ظرف بزرگ یا منبع که در محلی بسازند و آب در آن بریزند تا مردم تشنه در آن جا آب بیاشامند. (فرهنگ فارسی عمید)
و، اما سقاخانههای نیریز مشکبیز
۱- سقاخانه نزدیک مسجد جامع صغیر معروف به مسجد بازار نزدیک پل حلوایی.
در حوالی این سقاخانه نانوایی مشسِین صابوناتی (مشهدی حسین خوش اقبال) و دکانهای رستگار، رستایش، نظری (شیرینیپزی)، خلیل صمدی، حبیب، و کَلاجی (کربلایی حاجی) غلامی بود. در شمال آن هم مسجد جامع صغیر قرار داشت. در این سقاخانه یک خمره سفالی بود که برای پر کردن آن، از یک چاه ۳۰ متری کنار سقاخانه آب میکشیدند. یک ظرف آبخوری هم کنار آن بود.
۲- سقاخانه میدان کنار بازار ملکین دوزها
سه طرف این میدان مغازههایی بود به شرح زیر:
در باختر آن مغازه مشتهاشم قپوندار (مشهدی هاشم) بود که اجناس مردم را با قَپون وزن میکرد.
(قَپُون/ قپان = وسیله توزین اشیاى سنگین وزن)
این دکان، پاتوق برخی افراد سرشناس شهر بود. از جمله: میرزاحسین بهرامی بزرگ محله کیان، حبیب آزاد بزرگ محله زیرکان، یوسف جاویدیان بزرگ محله سادات (کوچه بالا)، سید حبیب فاطمی بزرگ محله چنارشاهی.
زمانی که مردم نیریز در زمان رضاشاه پهلوی (۱۳۰۴-۱۳۲۰خورشیدی) اعتصاب کرده بودند تا گندمهای نیریز را نبرند، چند ارتشی به نیریز آمده بودند و از مردم پرسش میکردند چرا اعتصاب کردهاید. یک مرتبه سید حبیباله فاطمی با صدای بلند و رسا گفت: با اسلحه جلو بردن گندمها را گرفتیم. سرهنگ ارتشی پرسید: با چه اسلحهای؟ شادروان فاطمی پاسخ داد: با اسلحه اتحاد و همبستگی ...
این چند نفر عضو شورای شهر هم بودند.
کنار این مغازه بقالی، سقط فروشی و عطاری آیوسف (آقا یوسف) فرهمند بودکه مغازهای نمونه و تک بود. آیوسف مجله و روزنامه هم میفروخت. کنار این مغازه درِ کاروانسرا کهنه بود که توسط حاج زینالعابدبن خان حاکم نیریز (متوفی ۰۵/۰۱/۱۲۶۹ مهشیدی) بنا شده بود.
در سمت شمال این میدان، بازار ملکیندوزها، دکان نمدمالها و چلنگرها قرار داشت. (چلنگر= آهنگر، زنجیرساز، نعلساز، نعلبند، قفلساز). در سمت خاور آن هم دکان آقای کاوه وچند نفر دیگر بود که بیل، کِلِن، تیشه، چاقو، میخ، اره و... میساختند. در جنوب این میدان هم یک کوچه بود که بعدها تبدیل شد به خیابان شهاب، و حال آیتاله طالقانی. در وسط این میدان سقاخانه قرار داشت که بعداً جای آن منبع آب گذاشتند که آن را هم برداشتند و اکنون درخت کاشتهاند و تبدیل شده به یک باغچه کوچک.
۳- سقاخانه در محله سادات (کوچه بالا)
۴- سقاخانه در محله آبادزردشت
۵ و ۶- دو سقاخانه در محله چنارشاهی
از خوانندگان گرامی درخواست میشود اگر اطلاع بیشتری از سقاخانههای نیریز عنبرآمیز دارند بنویسند و به هفتهنامه وزین نیریزان فارس تحویل دهند تا چاپ شود.