آبانماه همزمان است با صد و هشتمین سال وفات ستارخان سردار ملی از سرداران انقلاب مشروطهخواهی ایران در سن ۴۸ سالگی.
ستارخان قراچهداغی (زاده ۲۸ مهر ۱۲۴۵ - درگذشته ۲۵ آبان ۱۲۹۳خورشیدی) از سرداران جنبش مشروطه ایران ملقب به سردار ملی است.
وی در مقابل قشون عظیم محمدعلیشاه پس از به توپ بستن مجلس شورای ملی و تعطیلی آن که برای طرد و دستگیر کردن مشروطهخواهان تبریز به آذربایجان گسیل شدهبود، ایستادگی کرد و بنای مقاومت گذارد. ستارخان مردم را بر ضد اردوی دولتی فراخواند و خود رهبری آن را بر عهده گرفت و به همراه سایر مجاهدان و باقرخان -سالار ملی- مدت یک سال در برابر قوای دولتی ایستادگی کرد و نگذاشت تبریز به دست طرفداران محمدعلیشاه بیفتد.
ماجرای ایستادگی ستارخان و باقرخان در برابر قوای شاه، زیاد نقل شده، اما برخی زوایای آن هنوز ناپیداست.
در این نوشتار همراه میشویم با قلم دکتر سهراب یزدانی استاد تاریخ دانشگاه خوارزمی تا بببینیم در کتاب خواندنی «مجاهدان مشروطه» و در میانۀ روایت ۱۱ ماه مقاومت تبریز آن هنگام که همگان گمان میبردند تبریز نیز مانند تهران سقوط میکند و کار مشروطه تمام میشود (همه جز مجاهدان و ستارخان و یاران او در محله امیرخیز) و وقتی که پرچمهای سفید -به نشانۀ تسلیم- مقابل نیروهای دولتی و روسها بر فراز خانهها برافراشته شده بود، نقش دلاوران آزادیخواه و فرماندۀ دلیر آنان -ستارخان- چه بوده است و چگونه اعمالی که از شخصیتهای تاریخی سر میزند، جریان تاریخ را تغییر میدهد و نیز بدانیم اگر نام برخی به بزرگی یاد میشود، بیهوده نیست اگرچه برخی هم در تاریخ تنها به این علت بزرگ شدهاندکه همراهان کوچکی پیرامون خود داشتهاند.
دکتر یزدانی مینویسد:
«چنین به نظر میرسید که کار تبریز تمام است... پرچمهای سفید به نشانه تسلیم بر بام خانهها افراشته شده بود... رحیم خان [سردار نصرت]که خود را پهلوان میدان میدانست در سرکوب زیادهروی کرد. دژرفتاری استبداد خواهان تبریزیها را برانگیخت تا ایستادگی کنند. باید جرقهای زده میشد و آن جرقه را ستارخان زد... او با گروه اندکی مجاهد باقی مانده بودند. آنان سرسختترین رزمندگان مشروطیت بودند. پولی در بساط خود نداشتند، گرسنه بودند، ... با همه اینها تنها کانون مقاومت مشروطه را سرپا نگاه داشتند. اینبار ستارخان تصمیم گرفت پرچمهای سفید را از فراز خانهها برافکند. با گروهی کوچک که بیش از هفده نفر نمیشدند تا ارگ پیش رفت و پرچمها را روفت. همین کار شوری عظیم در دل افسرده تبریزیها دمید. مجاهدان از خانهها و نهانگاههای خود بیرون آمدند. باقرخان تفنگش را به دست گرفت... رحیمخان و سربازان او گریختند... حرکت ستارخان یکی از رویدادهای شگرف عصر مشروطه بود. اگر عمل ستارخان نبود تبریز نیز سرنوشتی مانند دیگر شهرهای ایران مییافت...»
(مجاهدان مشروطه/ سهراب یزدانی/ نشر نی-با اندکی تلخیص-)