عرضم به حضور انور شما که کشور ما «کشور تناقضها» است. در این شرایط، برفی هم نمیآید که سرمان را کنیم زیر برف و چیزی نشنویم و نبینیم.
از جملهی این تناقضها، فیلتریزاسیون شبکههای ارتباطی و مجازی است که هر چه راه ارتباطی است قطع میکنند و بعد عدهای از ما بهتران در داخل کشور و آزادانه فیلترشکن میسازند و به مردم میفروشند و مسئولین هم در همان شبکههای ارتباطی با مردم حرف میزنند و از فیلتر دفاع میکنند و مردم را تشویق به استفاده از شبکههای داخلی.
در این میان دودش به چشم چه کسی میرود؟
به چشم آن صاحب کسب و کار اینترنتی که با این بازار کساد و اجاره مغازههای گران، به همین اینستاگرام و واتساپ دلخوش کرده و درآمدی دارد و روزگاری.
کشور ما «کشور تناقضها» است.
چرا؟ دولت علیهی عدالت محور داد میزند «اشتغالزایی»، «اشتغال زایی، ولی خودش عملاً «اشتغالزدایی» میکند.
چگونه؟ در این اوضاع و احوال رکود و تورم و اقتصاد بیمار، عدهای بدون یک ریال وام دولتی میروند دنبال اشتغال و راهاندازی کسب و کار، و همین که به سود میرسند و میخواهند پا بگیرند، دولت سر میرسد و مالیاتها را بالا میبرد و پول برق و آب و گاز و تلفن و موبایل و بستههای اینترنت را گران میکند و به این ترتیب دست در جیب کسبه و کارآفرین بیچاره میکند و حق و حساب خودش را بر میدارد.
اما آن دلالِ واسطهگرِ همهفنحریف که سرمایهاش فقط یک زبان گوشتی است و یک خط تلفن همراه، و به جدّ و آباء خودش و تمام مقدسات قسم میخورد، بیشترین سود را با کمترین هزینه میبرد و نه مالیات میدهد و نه پول برق و آب و گاز.
کشور ما «کشور تناقضها» است.
چرا؟ قانون میگوید تحصیل رایگان است. اول سال وزیر میگوید مدارس حق دریافت پول ندارند. ولی مدارس پولِ کاغذ و مایع دستشویی و لامپ و توپ و جشن و اردو و هیچ چیزی ندارند و والدین بیچاره باید خودیاری کنند.
کشور ما «کشور تناقضها» است.
چرا؟ ربا و سود و نزول حرام است و قرآن و ائمه و مراجع گفتهاند و میگویند. ولی در بانک پولت را با ایجاد وسوسه سود بیشتر میگیرند و بعد همین پول را با سود و نزول چند برابر وام میدهند و اگر یک روز دیربپردازی جریمه میکنند. کشور ما «کشور تناقضها» است.