«ساز» در فارسی کهن معنیهای متعددی داشته از جمله: «ابزار»، «آلت»، «سامان» و «نظموترتیب». از این کلمه واژههای مرکبی هم ساختهاند که بیشتر معنیِ «ابزار» در آن نهفته است؛ ازجمله «سازوُبرگ» و «سازوُیراق» و «سازوُبنه». احتمالاً این دسته از واژهها موجب ساختهشدن کلمۀ «سازوکار» نیز شده است؛ کلمهای که امروزه دربرابر «مکانیسم» به کار میرود.
اما «سازوکار» چندان دقیق و درست به نظر نمیآید. ناصر نیکوبخت در کتاب مبانی درستنویسی زبان فارسی معیار این واژه را در شمار ترکیبهای اضافیای ذکر کرده که بهغلط بهصورت ترکیب عطفی به کار میرود؛ مثل «دردودل» و «قوسوقزح» و «یدوبیضا» و «باقیات و صالحات» که همه بدون «و» و با کسرۀ اضافه صحیح است. بهعقیدۀ وی، «سازوکار» نیز در اصل «سازِکار» است.
«مکانیسم» بهمعنی «چگونگی عملکرد اجزا در یک دستگاه یا نظام است» (انوری، ۱۳۸۲). پس مفهوم چگونگی و روش کار در آن نهفته است. به همین دلیل، «سازِکار» معادل معنایی دقیقتری برای آن است. در این تعبیر، «ساز» بهمعنی «نظموترتیب» و «سامان» است و بنابراین، «سازِکار» یعنی «روش و چگونگی و ترتیبِ کار». البته میشود بهنحوی کاربرد «سازوکار» را نیز برای این مفهوم توجیه کرد؛ ولی «سازِکار» بهدلیل ساخت واژگانی دقیقتر و سرراستتری که دارد، بهشکل بهتری رسانندۀ معنی یادشده است. ازاینرو، بهتر است همهجا بهجای «سازوکار»، «سازِکار» بگوییم و بنویسیم. / برگرفته از virastaran.net