تعداد بازدید: ۳۳۳
کد خبر: ۱۴۸۲۵
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۹ - 2022 16 October
نویسنده : امین رجبی / سردبیر

شرایط امروزِ ایران به جایی رسیده که به نظر می‌رسد برای حرکت به آینده با سه گذرگاه روبرو باشیم:

1- حفظ شرایط موجود به هر قیمتی و با هر هزینه‌ای

2- براندازی به هر قیمتی و با هر نتایجی

3- اصلاحات ریشه‌ای و ساختاری

عبور از هر کدام از این سه گذرگاه‌، هزینه‌ها و نتایجِ متفاوت و تاریخ‌سازی خواهد داشت و می‌تواند کشور را به مسیری بسیار متفاوت از آنچه تاکنون بوده رهنمون شود.

وقایعِ تلخ و ناگوارِ این روزهای کشور، طرفدارانِ «براندازی» و «تغییر» را در برابر هوادارانِ «حفظ وضع موجود» قرار داده و نزاعِ آنان را به خیابان و فضای مجازی کشانده است.

هوارادانِ حفظ وضع موجود بر آنند که جلو «تغییر» و «براندازی» را بگیرند و شرایط کشور دوباره آن شود که پیش از این بود. اما چیزی که تاریخ آن را بارها و بارها ثابت کرده این است که اگر حتی این اعتراض‌ها و به خیابان آمدن‌ها و بزن و بکوب‌ها و بگیر و ببندها تمام شود و تنش‌ها بخوابد، معمولاً تاریخ به عقب بر نمی‌گردد و حاکمانِ کشور با شرایط جدیدی روبرو خواهند بود و این یعنی شرایطِ پیش روی نظام با قبل از فوت مهسا امینی تغییرات فراوان خواهد داشت.

پس ماندن در گذرگاهِ نخست منتفی خواهد بود. چه این که تا قبل از این نیز ما با اعتراضاتِ گاه و بیگاه قشرهای گوناگون روبرو بودیم.

... اعتراض نسبت به وضعیت معیشتی، افزایش نارضایتی عمومی، انزوای بین‌المللی، فرار مغزها و مهاجرت‌ سرمایه‌ها، بازشدن منفذهای نفوذ، قهر با انتخابات، تهی شدن کشور از سرمایه‌های اجتماعی، ناامیدی و سرخوردگی اجتماعی و بسیاری آسیب‌های پیدا و پنهان دیگر. دلسوزانِ چپ و راست و اصلاح‌طلب و اصول‌گرا هم همواره از گوشه و کنار متذکرِ شرایط ناخوش کشور بودند و هر کس طرحی برای برون‌رفت ارائه می‌داد.

می‌ماند دو گذرگاه دیگر. 

«براندازی» آمالِ عده‌ای در داخل و خارج است که می‌گویند این نظام اصلاح‌پذیر نیست و باید از بنیان برانداخته شود و انقلابی دیگر رخ دهد. سر از نو، بازی از نو! هرکدام هم نسخه‌ای در جیب دارند و آرزوهایی در ذهن. اینان می‌گویند باید خانه را از نو ساخت. باید نظام کنونی کنار رود و نظامی نو بنا شود. باید مردم را به خیابان کشاند و تکلیف نظام را در کف خیابان مشخص کرد. به هر قیمتی و هر نتیجه‌ای!

این که آیا انقلاب در جهانِ به شدت رقابتی امروز برای کشور سعادت به بار می‌آورد یا فلاکت، بیشتر به قمار شبیه است. چه این که امروز بعد از 43 سال از انقلاب اسلامی سال 57 ایران، برخی سران دو آتشه آن انقلاب می‌گویند کاش شاه و رژیم تحت فرمان او آنقدر انعطاف داشتند که کشور را با اصلاحات اساسی به ثبات می‌رساندند.

از طرفی هر انقلاب از الهی‌ترین تا لائیک‌ترین، چه آنها که هدف آن‌جهانی دارند و چه آنها که به شدت این‌جهانی‌اند، لاجرم به زیر و رو کردن همه ساختارها می‌انجامد و معلوم نیست از پشتِ این زیر و رو شدن‌ها چه بیرون بیاید. همانگونه که اشاره شد، انقلاب نوعی قمار است که برگهای برنده اندک و بختهای ناچیز دارد!

و اما گذرگاه سوم.
نظام جمهوری اسلامی ایران چاره‌ای ندارد جز این که اصلاحات اساسی را بپذیرد. نخستین گامِ ورود به این گذرگاه، «آشتی ملی» است. البته نه آن آشتیِ تظاهرگونه و مصلحتی، بلکه یک آشتیِ پیامبرگونه که حضرت محمد(ص) پس از فتح مکه با ابوسفیان و سران قریش داشت در حالی که در اوج قدرت بود و همه دم از انتقام و مجازات و بگیر و ببند می‌زدند. اما آن پیامبرِ مهربانی، رحمتِ خویش را چون برگ برنده‌ای رو کرد و نگذاشت عقده‌ها و کینه‌ها و تنگ‌نظری‌ها و فرعونیت‌ها، هدف نهایی او را ویران کند.

اکنون برخی مسئولان هنوز آتش‌ها خاموش نشده و کینه‌ها فروکش نکرده و زخم‌ها التیام نیافته، در برابر معترضان، سینه چاک می‌کنند و نفس‌کش می‌طلبند که باید بگیریم و ببندیم و بکوبیم تا دیگر کسی جرئت و نای اعتراض نداشته باشد. اما نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند که این آتش‌ها را نه این تهدیدها خاموش می‌کند و نه آن ارعاب‌ها. کاش پیامبری بود و رحمتی، که چنین آتش‌هایی را خاموش می‌کرد تا در زیرِ خاکسترهای خشم پنهان نشوند.

آشتیِ واقعی به معنای کوتاه آمدنِ همه گروه‌ها از مواضع خود و رسیدن به یک خردِ جمعی و اعلام عفو عمومی و آزادی زندانیان عقیدتی و سیاسی و در نهایت گستردن چتر نظام به طوری که همه موافقان و مخالفان را در بر بگیرد. در این حالت آن دافعه‌ای که موافقان را به مخالفان و دشمنان بدل کرده، به جاذبه‌ای تبدیل می‌شود که حتی دشمنان را در فرایندی آرام به مخالف و موافقان و دوستان بدل می‌سازد.

در زمانِ آشتی، همه باید ببخشند و بی‌خیال شوند و چشم بپوشند و لب فروبندند و ستارالعیوب هم باشند. باید دایره خودی‌ها را تا آن سر دنیا ببرند و همه را به زیر خیمه نظام دعوت کنند. باید به همه نقش بدهند و بازی درخشان خواهند. آشتی باید از بالاترین شخصیتها و مسئولان آغاز و تا پایین‌ترین اقشارِ مردم ادامه یابد.

گامِ مهم بعدی اصلاحِ ساختارها است؛ آنگونه که مردم می‌خواستند و می‌خواهند و اهل نظر و فکر می‌گفتند و می‌گویند. باید همه ساختارها و بنیادها و روش‌ها و قوانینی که زندگی مردم و آینده کشور را می‌خراشند، تغییر کنند. با ساختارهای موجود، دوباره در بر همان پاشنه می‌چرخد.

این که این گذرگاه را برگزینیم نیاز به منش پیامبری و تصمیمات سخت و جام‌های زهر دارد؛ جامی که همه بزرگان باید از آن لبی تر کنند و تلخی آن را به سلامتی آرامش و پیشرفت کشور به جان بخرند تا بلکه شیرینی و شیدایی آن به مردم برسد. چه این که اگر امام(ره) جام زهر سال 67 را سر نمی‌کشید و تلخیِ آن را به جان نمی‌خرید، معلوم نبود جان عزیز چندهزار جوان دیگر باید فدا می‌شد.

مردم مظلوم ایران مگر چه می‌خواهند جز آرامش، صلح، رفاه، شادی، و امید؟ و شاید در گذرگاه سوم به آن برسند.
چنین باد

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها