در دهه محرم سلسله سخنرانیهایی توسط حجتالاسلام دکتر حسین سروش در محل حسینیه ثاراله ایراد شد که قرار است در چند شماره چاپ شود. پیش از این سه بخش به چاپ رسیده و اکنون بخش چهارم تقدیم میشود.
*****
سخن درباره اسلام فراموش شده به این جا رسید که فضائل اخلاقی زیادی از جمله الگوپذیری از پیشوایان دین، امانتداری و وفای به عهد در جامعه اسلامی به دست فراموشی سپرده شده و کمتر مورد توجه آحاد مسلمانان قرار دارد.
از «حیاء» به عنوان یکی دیگر از مؤلفههای فراموش شده دین میتوان نام برد. چه اینکه عدم وجود حیا در جامعه موجب میشود رفتار انسان به صورتی باشد که دین هتک حرمت شده و با صورت به زمین کوبیده شود. (نهج البلاغه، خطبه 192) این در حالی است که حیا یکی از محوریترین شاخصههای دین مبین اسلام است. تا آنجا که پیامبر رحمت و مهربانی(ص) آن را به عنوان خُلق اسلام معرفی نموده است. «همانا هر دینى را خویى است، و خوى اسلام، شرم و حیا است. (منتخب میزان الحکمۀ، ج1، ص308)». با توجه به این فرمایش حضرت رسول(ص) در مییابیم که جامعه بدون حیا جامعهای غیر دینی و غیر اسلامی است. شاید توجه به کلام مولا امیرالمؤمنین(ع) ارزش و اهمیت حیا را بیش از پیش روشن سازد و قتی ایشان مُردن را برای فرد بیحیا بهتر و باارزشتر میداند «کسی که سخاوت و حیا ندارد مرگ برایش بهتر از زندگی است. (غررالحکم و درر الکلم، ص۲۵۷)».
قرآن نیز وقتی در نقل ماجرای حضرت موسی(ع) به آنجا میرسد که یکی از دختران حضرت شعیب(ع) برای دعوت او آمد، برای معرفی آن دختر از بین تمام صفاتی که میتوانست بیان کند، انگشت روی صفت حیا میگذارَد و دختر شعیب را با صفت حیا معرفی میکند. «یكى از آن دو دختر در حالى كه با حالت شرم و حیا گام برمىداشت باز آمد و گفت: پدرم از تو دعوت مىكند تا در عوض سقایت و سیراب كردن گوسفندان ما به تو پاداشى دهد. (قصص/ 25)»
برای درک بهتر حیا باید مفهوم و مؤلفههای آن مورد بررسی قرار بگیرد. در تعریف حیا میتوان گفت حیا كراهت درونى نفس از انجام كار زشت، به سبب سرزنش و آبروریزى نزد ناظر محترم است. این امرى فطرى است كه انسان نمىخواهد زشتىهاى وجودش را دیگران ببینند و اگر عیوبش بر دیگران آشكار گردد، حالت خجالت به وى دست مىدهد. این حالت ناراحتكننده، همان حیاست. با توجه به مفهوم حیا معلوم میشود سه مؤلفه در آن قابل توجه است که باید مورد بررسی و دقت قرار بگیرد:
مؤلفه اول حیا باور به زشتی عمل و رفتار است. متأسفانه در برخی موارد جامعه اسلامی به سمت و سویی حرکت میکند که قُبح و زشتی بعضی اعمال نادیده گرفته شده و آنچنان که باید مورد انزجار قرار نمیگیرد. شاید با یک نگاه سطحی در رفتار عموم افراد جامعه بتوان درباره رذایل اخلاقی مانند دروغ، غیبت، تهمت، عدم رعایت حجاب شرعی و ... چنین برداشتی داشت که اساساً اینگونه رذایل اخلاقی زشتی و قُبحی ندارند. چرا که قاطبه مردم به راحتی خود را آلوده این گناهان بزرگ میکنند و این در حالی است که احساس شرم و حیا به آنها دست نمیدهد!
دومین مؤلفه حیا اهمیت آبرو و حرمت نفس است. البته شاید با اندکی اغماض بتوان باور داشت که در این مقوله مردم به اندازه کافی حساسیت دارند و به طور فطری و طبیعی افراد در آنچه که زشتیِ آن در جامعه مورد قبول است، خودمراقبتی داشته و برای حفظ آبروی خود تلاش میکنند.
اما سومین و شاید مهمترین مؤلفه حیا باور به حضور دائمی ناظر محترم است. همانطور که قبلاً بیان شد انسان فطرتاً از اینکه زشتیهایش نزد دیگران بر ملا شود خجالت زده میشود و در نتیجه هر کجا احساس کند در تیررس دید افراد دیگر است، بیشتر مراقب رفتار و کردار خود خواهد بود. درست مانند اینکه انسان در محلی حضور داشته باشد که در آنجا نوشته شده این محل مجهز به دوربین مدار بسته است! طبیعتاً در چنین مکانی افراد مراقب رفتار خود بوده و سعی میکنند عمل زشتی از ایشان سر نزند.
با توجه به این موضوع خداوند در قرآن بارها تذکر و هشدار میدهد که انسانها تحت مراقبت دائمی ناظر بیرونی هستند. آنجا که خود را از شاهرگ حیاتی به انسان نزدیکتر معرفی میکند «و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم. (ق/ 16)» یا آنجا که بیان میکند که از اسرار دل آدمی با خبر است «آیا گمان كردهاند ما اسرار دل و سخنان در گوشى آنان را نمىشنویم؟ بلى مىشنویم و فرشتگان ما نزد آنان حاضرند و مىنویسند (زخرف/ 80)»
پس انسانِ زیرک و با حیا، عالَم را محضر خدا میبیند و همیشه سعی میکند در برابر او عمل زشت و قبیح انجام ندهد.
سخن آخر این که امیرالمؤمنین(ع) حتی برای گزینش کارگزاران حکومتی صفت حیا را لازم میداند. ایشان در فرمان معروف خود به مالک اشتر اینطور دستور میدهد که «از میان مردم کسانی را برای کارگزاری انتخاب کن که تجربه و حیا دارند. (نهج البلاغه، نامه 53)» شاید اگر در جامعه ما نیز به جای ملاکهای ساختگی و ظاهری به این فرمایش حضرت توجه میشد و در گزینش کارگزاران به صفت حیا توجه میشد شاهد این حجم از بیعدالتی و اختلاس و ... نبودیم.
بار پروردگارا « فَهَبْ لیِ شَوْقاً إلیَ لِقائِکَ وَ إشفاقاً مِنْ عَذابِکَ و حَیاءً منکَ» به من شوق دیدارت و ترس از عذابت و حیای از خودت عطا کن.