تعداد بازدید: ۳۴۱
کد خبر: ۱۴۳۷۰
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۳ - 2022 15 August
نویسنده : محمدعلی پیشاهنگ/پژوهشگر تاریخ و فرهنگ

بنا بر اسناد تاریخی، پنج نفر از شعرای نی‌ریز به شرح زیر به هندوستان مهاجرت کرده‌اند که بعضی به ایران بازگشتند و برخی نیز در همانجا فوت کردند.

۱-استاد محمد نایی
شاعر و موسیقی‌دان که برای نی‌نوازی صله و جایزه گرفت.

استاد محمد نایی در نی‌ریز دیده به گیتی گشود و علم و دانش را در زادگاه خود فرا گرفت. وی فرزند حاجی اسماعیل نی‌ریزی است که در خدمت شاه اسماعیل دوم بود.

محمد نایی به اصفهان رفت و رحل اقامت افکند و در ملازمت شاه عباس بزرگ به سر می‌برد. او در علم ادوار و موسیقی به غایت و نهایت صاحب وقوف و آگاهی بود و تصانیف مشکله در این علم ساخته بود.

عبدالباقی نهاوندی در کتاب مآثر رحیمی در وصف او گوید:، چون از غایت بی‌باکی و بی‌ملاحظگی حرف‌های زیادی از قدرت و حالت خود می‌گفت، شاه عباس اول به اخراج او از ممالک محروسه‌ی خود فرمان داد و ایشان راهی هند شد. در اثنای راه رباعی زیر را در آهنگ عراق و اصول ترکی ضرب، صوتی به نام نای خانخانان عبدالرحیم خان بست و به صله آن رعایت کلی یافت.

«نایی» چل سال در جهان گردیدم

 بسیار ز شاه و شهریاران دیدم

در همت و در شجاعت و در مردی

نامردم اگر چو خانخانان دیدم

نویسنده می‌افزاید: در رجب هزار و بیست و سه (۱۰۲۳) هجری قمری [مهشیدی]در بندر مخای یمن راقم در هنگام توجه به هندوستان و رفتن ایشان به مکه معظمه به صحبت و سخن ایشان رسید و چند روز که در آن بندر بود از نغمه‌ی نای دل‌افزای ایشان محظوظ بود...

و بعد از معاودت و برگشت از مکه معظمه در شهر برهانپور شرف بندگی شاهزاده عالمیان «شاهزاده خرم» دریافت و رعایت کلی یافت، و به زمین بوسی پادشاه ایشان نورالدین محمد جهانگیر اول (۱۰۳۷-۱۰۱۴) هجری قمری [مهشیدی]نیز رسیده او را به زر برابر کشیدند و خطاب عشرت‌خانی یافت.  
(مأخذ: مآثر رحیمی، ۱۶۹۰-۱۶۸۹-:۳)

جهانگیر پادشاه در ذکر وقایع سال هزار و بیست و شش (۱۰۲۶) مهشیدی می‌نویسد: چند روز پیش از این «استاد محمد نایی» را که در فن خود از بی‌نظیران بود دیدم. فرزندم «خرم» به موجب طلب به ملازمت فرستاده بود، چون چند مجلس ساز از او شنیده شد، و نقشی که در غزل به نام من بسته بود گذرانید، دوازدهم ماه مذکور (اردیبهشت) فرمودم که او را به روپیه وزن نمودند، شش‌هزار و سیصد (۶۳۰۰) روپیه شد. فیل حوضه‌داری نیز به او عنایت نموده فرمودم که بر آن فیل سوار شده و زر‌ها بر پیرامون و اطراف و جوانب خود چیده به منزل خود برود (جهانگیرنامه: ص ۲۱۵) 

۲- نسبت (مؤمنا) نی‌ریزی

شاعر شیرین سخن که در کشتی با شاه محمد دارابی استهباناتی دچار طوفان‌ها شدند.

«نسبت نی‌ریزی» که دارای طبعی روان و رسا و قریحه ادبی است در شهر طیبه نی‌ریز مشکبیز دیده به گیتی گشود و در زادگاه خود نی‌ریز گهر‌ریز علم و دانش را فرا گرفت. مؤمنا مشهور به مؤمن کلو در شعر «نسبت» تخلص می‌کرد.  

در تذکره‌ها و منابع گوناگون اسم وی «مؤمنا» مشهور به «مؤمن کلو» به اسامی «مؤمنا»، «مؤمنا نی‌ریزی»، «نسبت نی‌ریزی»، «نسبت فارسی» یاد شده. در تذکره شام غریبان دوجا ذکرش آمده است «نسبت فارسی» و «نسبت تبریزی» که «نیریزی» درست است.  

وی از نی‌ریز به اصفهان مهاجرت کرد و ساکن شد. میرزا محمدطاهر نصرآبادی در تذکره خود در صفحات ۳۸۶ و ۳۸۷ می‌نویسد: مدت‌ها در جرگه بلبلان در اصفهان بوده، در زمان شاه عباس دوم (۱۰۷۷-۱۰۵۲ مهشیدی) می‌زیست. او که شعر بسیار گفته اراده هندوستان کرد و در خدمت جعفرخان و دانشمند‌خان  ربطی به هم رسانیده به اعتبار رعایت ایشان خوش‌وقت شد و در دوران حکومت شاه جهان (۱۰۳۷-۱۰۶۸ مهشیدی) روزگار را به خوشی گذراند. پس از آن به اصفهان برگشت و از آنجا به زیارت کعبه معظمه رفت. پس از بازگشت از خانه خدا به اصفهان آمد باز به تحریک حرص از اصفهان روانه هند شد.  

حکیم مولی شاه محمد‌بن‌محمد دارابی استهباناتی شیرازی متخلص به «عارف» در تذکره خود به نام لطایف‌الخیال جلد یک صفحه ۲۳۲ در باره مؤمن کلو نی‌ریزی می‌نویسد:

مؤمن کلو از قصبه نی‌ریز است از توابع شیراز. در سنه  ۱۰۲۰ مهشیدی در یک کشتی با هم طوفان‌ها دیدیم. الحمدالله و المنه که به سلامت به ساحل مراد رسیدیم. از هر قسم شعر دارد. این ابیات از نتایج افکار اوست:

در آستین من امروز شور بلبل بود
مگر فتیله داغم ز غنچه گل بود
***

جان عزیز است ولیکن به سخن جان نرسد
وای بر جان سخن گر به سخندان نرسد

وی سرانجام در هندوستان دعوت حق را لبیک گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد و اسبابش را که قریب به هزار تومان بود به اصفهان آوردند. برادرش از نی‌ریز آمده با سایر ورثه که در اصفهان بودند تقسیم کرده عشر (ده یک) خود را گرفته به نی‌ریز برگشت. آنچه مسلم است خانواده‌اش از جمله همسر و فرزندانش  در اصفهان زندگی می‌کرده‌اند. تاریخ ولادت و وفات مؤمنا دانسته نیست. قدیمی‌ترین منبعی که در آن شرح حال وی را نوشته نصرآبادی است که تذکره‌اش بین سال‌های ۱۰۸۳ و ۱۰۹۰ مهشیدی نوشته شده است؛ بنابراین نسبت نی‌ریزی در سده یازده می‌زیسته است.

آقا بزرگ تهرانی محمدمحسن، صاحب الذریه دیوان شعری به او نسبت داده است.

اکنون هشت بیت از سروده‌های مؤمنا نسبت را می‌نویسیم:

احمد گلچین معانی ۳ بیت آن را در کتاب کاروان هند نگاشته است.  

۱-در آستین من امروز شور بلبل بود
مگر فتیله داغم ز غنچه گل بود

۲- مجنون خال و ابروی آن نازنین شدم.
چون آفتاب، صاحب گنج و نگین شدم

۳- جان عزیز است ولیکن به سخن جان نرسد
وای بر جان سخن گر به سخندان نرسد

۴- خط فرنگی، خال هندی، لب بدخشانی بوَد
ترک ما چیزی که کم دارد مسلمانی بوَد

۵- بر هر ورقی که وصف آن موست.
چون کاغذ مشک بسته، خوشبوست

۶- در رگ سمبل و در ریشه ریحان رفتم
کس ندیدم که به خط تو گرفتار نبود

۷- عشق به هر خاطری که راه ندارد
هست بلادی که پادشاه ندارد

۸-گاهی که به من، آن لب پر خنده رحیم است
اشکم همه، چون پسته خندان به دو نیم است

۳-تاج‌الدین حکیم.  
نویسنده و شاعر نی‌ریزی 
تاج‌الدین در نی‌ریز دیده به گیتی گشود و علم و دانش را در زادگاه خود نی‌ریز فرا گرفت. آنگاه جهت کسب معلومات بیشتر به شهر‌های گوناگون مسافرت کرد و از محضر اساتید زمان بهره برد.

تاج‌الدین فردی حکیم، بزرگوار و نویسنده‌ای توانمند و شاعری نامدار و خوش ذوق بود و طبعی روان و قریحه‌ای ادبی داشت.  
میرزا رضا قلی‌خان امیرالشعراء در کتاب مجمع الفصحاء خود در وصف تاج‌الدین نی‌ریزی می‌نویسد:

تاج الدین حکیم اهل نی‌ریز فارس است. از افاضل و اکابر متقدمین بوده و در شهر‌های هندوستان ساکن بوده و دبیری «سلطان شمس‌الدین دهلوی» را می‌فرموده و از متقدمین است.

آنگاه اشعاری را  از او به شرح زیر می‌نویسد:

من قصائده
افزود باز رونق هر مرغزار گل.
چون زیر یافت ناله هر مرغزار گل 
شد موسمی که مثل طرب شد جهان چنگ
جز بخت شه ندید دگر هوشیار گل
نوباده حیات شهرباده کهن
کافشاند بر جهان کهن بو بهار گل 
پژمرده، چون بنفشه چه باشی، بنوش می‌کامسال تازه کرد جهان را چو یار گل
زان لاله‌گون می‌ای که دماغش چو بشکفد
نشکفت اگر به جان طلبد زینهار گل
باغی است رزمگه که ز نارستان شاه
دریک نفس شکفته ز نصرت هزار گل
دشمن ز حمله تو شود بی قرار از آنک
یا صرصر خزان نپذیرد قرار گل
در تهنیت  جلوس رکن‌الدین فیروز شمس‌الدین دهلوی قصیده‌ای گفته که این دو بیت از آن است:

مبارک باد ملک جاودانی

ملک را خاصه در عهد جوانی

یمین الدوله رکن الدین که آمد

درش از یمن، چون رکن یمانی

در کتاب شکرستان فارس تألیف محمدحسین شیرازی (شعاع‌الملک) نیز شرح حال  تاج الدین نی‌ریزی نگاشته شده است.

۴-کافی شاعر خوش ذوق 
کافی در نی‌ریز متولد شد و در زادگاه خود علم و دانش را فرا گرفت و به شهر‌های گوناگون مسافرت کرد و از هر خرمنی خوشه‌ای برداشت و از هر چمنی گلی چید. از هر مصاحبتی، حکمتی آموخت و سرانجام از محضر اساتید بهره برد و سرانجام در هندوستان ساکن شد.  

کافی صاحب دیوان شعری است که در کتابخانه حیدرآباد هندوستان موجود است.

۵-ملا احمدعلی فانی
ملا احمدعلی فانی نی‌ریزی شاعر خوش ذوق در شعر «فانی» تخلص نموده است. 


هر که بر عهد تو ثابت ز قضا نگریزد
بسته دام تو از کوی ولا نگریزد
«فانی» زار ز هر جور و جفا نگریزد 
«سعدیا» عاشق صادق ز بلا نگریزد
«سست عهدان ارادت به ملامت برمند»

فانی از دانشمندان و فضلا و از سرایندگان نامی نی‌ریز عنبرآمیز است که صوتی ملیح و نطق و بیانی فصیح داشت. او در نی‌ریز به مکتب‌داری و معلمی اطفال و کتابت در منزلش اشتغال داشته و از این راه امرار معاش می‌کرد. اطلاعات وسیع اسلامی داشت و به واسطه صوت ملیحش به مجلس روضه‌خوانی دعوت می‌شد و مستمعین را مجذوب بیانات خویش می‌کرد. مردم فریفته صوت جذاب و شیرین و اخلاق ممتازش بودند.  

چون وضع مالی‌اش بهبود یافت با فرخ دختر ملا آقا بابا و صبیه همایون ازدواج کرد و صاحب دو دختر و سه پسر شد. پسرانش محمدحسین نزد پدر تحصیل علم کرد و سواد آموخت و بعد از پدر به مکتب‌داری مشغول شد و در چهل سالگی در ناخوشی آنفلوانزا فوت کرد. محمدحسن شغل کفاشی و اُرسی‌دوزی داشت و او هم در ناخوشی آنفلوانزا درگذشت. فضل‌ا... پسر سوم حرفه یخدان‌سازی داشت.

فانی خطی خوش و زیبا داشت و چندین کتاب نوشت و اشعار زیادی سرود. از جمله غزلی که مطلعش این است:

«ثابتان در دو جهان نزد خدا محترمند.
چون که پرورده احسان جمال قدمند  

فانی به چندین کشور مسافرت کرده از جمله هندوستان و مدتی در بمبئی رحل اقامت افکند. او در سال ۱۳۰۹ مهشیدی (۱۲۷۰ خورشیدی) به نی‌ریز برگشت و کماکان به مکتب‌داری و کتابت اشتغال ورزید و در سال‌های ۱۳۲۲ یا ۱۳۲۳ مهشیدی (۱۲۸۲ خورشیدی) در نی‌ریز جان به جان آفرین تسلیم کرد و در همین شهر به خاک سپرده شد.

از ملااحمدعلی فانی که دارای اشعار زیادی بوده تنها یک تخمیس از سعدی به خط ملا آقا بابا معلم نی‌ریزی و پدر عیالش (از خوشنویسان و معلمان نی‌ریز) به جا مانده که در سال ۱۳۲۰ مهشیدی و در حیات خود فانی شاعر نوشته شده است.

اینک تخمیس مزبور «تضمین غزل سعدی شیخ اجل» نگاشته می‌شود:

ثابتین دردو جهان پیش خدا محترمند.
چون سبق خوان دبستان جمال قدمند

ناقضین خوار و ذلیل ارچه ز اهل حرمند
«دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند»

«سروران در سر سودای تو خاک قدمند»
دل عشاق ز سودای دو زلفت زده جوش

چشم نرگس شده  از گردش چشمت مدهوش
بلبل‌زار، ز شوق گل رویت به خروش

«در چمن سرو ستاده است و صنوبر خاموش»
«که اگر قامت رعنا بنمایی به چمند»

سر من در خم چوگان تو افتاده چوگوی
کرده شیدا دلم آشفتگی آن سر موی

برده از نافه چین سنبل گیسوی تو بوی
«حرف‌های خط موزون تو پیراهن من روی»

«گویی از مشک سیه بر گل سوری رقمند» 
به خیالت همه عشاق تو آموختگان

 از تف آتش هجران تو افروختگان 
دیده از دیدن غیر تو به هم دوختگان

«گاه گاهی بگذر در صف دلسوختگان»
«تا ثنائیت بگویند و دعایی بدمند»

چه خیالی به دل انگیختی‌ای کعبه حسن

خاک هجران به سرم بیختی‌ای کعبه حسن

بلکه با غیر من آمیختی‌ای کعبه حسن    
«خون صاحبنظران ریختی‌ای کعبه  حسن»

«قتل اینان که روا داشت که صید حرمند» 
هر یک از ناوک مژگان تو پیکان دلی است

هر یک از لعل لبت آتش سوزان دلی است 
هر یک از طره طرار تو چوگان دلی است

«هر خم زلف پریشان تو زندان دلی است» 
«تا نگویی که اسیران کمند تو کمند»

تاخته بر دل زارم فرس سرکش عشق    شرر افتاده به جانم ز می‌بیغش عشق
قومی اندر عقبت شیفته و سرخوش عشق    «شهری اندر طلبت سوخته آتش عشق»
«خلقی اندر هوست غرقه دریای غمند»‌ای شه ملک بقا عبد خدا دستم گیر 
خورده بر قلب منِ زار، ز مژگان تو تیر
شده بر گردن جانم ز دو زلفت زنجیر
«بندگان را نه گزیر است ز حکمت نه گریز»
«چه کنند ار بکشی ور بنوازی خدمند»
بگشا بر من دل خسته ز لطفت بابی     ریز بر آتش قلبم ز تفقد آبی
نه به دل مانده مرا صبر و نه در تن تابی
«تو سبکبار قوی حال کجا دریایی»
«که ضعیفان غمت بارکشان ستمند»
ناقضین گر به ولای تو بدرندم پوست 
سر ز عهد تو نپیچم که مرا مذهب و خوست
زخم شمشیر رقیبان بر من وه چه نکوست
«جور دشمن چه کند گر نشکند طالب دوست»
«گنج و مار و گل و خار و غم و شادی بهمند»
هر که بر عهد تو ثابت ز قضا نگریزد
بسته دام تو از کوی ولا نگریزد
«فانی» زار ز هر جور و جفا نگریزد
«سعدیا عاشق صادق ز بلا نگریزد»
«سست عهدان ارادت به ملامت برمند»

منابع:
۱- آدمیت رکن‌زاده، محمدحسین  (۱۳۳۷) دانشمندان و سخن‌سرایان، تهران: انتشارات اسلامیه

۲- آقابزرگ تهرانی، محمدحسین (۱۴۰۳ مهشیدی) الذریه، بیروت: انتشارات دارالأضواء

۳- حسامی، حبیب اله (بی‌تا) تاریخ نی‌ریز

۴- دارابی استهباناتی شیرازی، محمد و حسینی‌اشکوری، سیدصادق (۱۳۹۲) تذکره لطایف الخیال، مشهد: انتشارات آستان قدس
۵- شمس نیریزی، محمدجواد (۱۳۷۹) تاریخ و فرهنگ نیریز،    تهران: مجتمع فرهنگی هنری کوثر نور نی‌ریز

۶- گلچین معانی، احمد (۱۳۷۰) کاروان هند، مشهد: انتشارات آستان قدس

۷-  نصرآبادی، میرزا محمد طاهر (۱۳۷۹) تذکره نصرآبادی، یزد: دانشگاه یزد

شعرایی که از نی‌ریز به هندوستان مهاجرت کردند

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها