من شروع کارم با نوحه گهواره خالی حضرت علیاصغر(ع) بود و به همین دلیل ارادت خاصی به ایشان دارم
همانطور که طبق را بالای سرش گذاشته بود، شروع به نوحهخواندن کرد: «غریب حسین، مظلوم حسین... حسین، حسین، حسین، حسین...»
بچهها اعتراض کردند از خواندن این نوحهی تکراری، تا جایی که کار به دعوا و کتککاری کشید. طبق از دست او افتاد و چراغ فانوس دریایی شکست...
او هقهقکنان همانجا نشست و به چراغ و طبق زل زد تا این که دوستش حسین از راه رسید، طبق او را جمع کرد و همراه با او راهی خانه شد.
در راه اینگونه خواند:
گهواره خالی، قنداقه خونین، قنداقه خونین
لایی لایی از سفر برگشته رودم...
و این گونه شد که اولین شعر و نوحهاش را در هفتسالگی سرود...
متأسفانه در حال حاضر هرکس از راه میرسد چهار تا کلمه سرهم بندی میکند و اسمش را میگذارد نوحه!
احد دهبزرگی فرزند حبیب در خانوادهای مذهبی چشم به دنیا گشود. چهرهی نامآشنایی که شاعران آیینی، غیرآیینی، و شعردوستان و حتی افراد عادی جامعه به خاطر نوحههای خاطرهانگیزش، ارادت خاصی به او دارند.
دهبزرگی که به بابااحد نیز شهرت دارد، در ادامهی خاطرهی اولین سروده و نوحهاش میگوید:
اینگونه شد که برای اولین بار در هفت سالگی نوحهی «گهواره خالی» را سرودم. آن روز سر که چرخاندم، زنان و کودکانی را پشت سرم دیدم که گریهکنان، دنبال من و دوستم حسین حرکت میکردند و میخواستند دوباره آن نوحه را بخوانم و این شد که من در هفت سالگی شاعر و نوحهسرا شدم.
نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟
خدا رحمت کند مادرم رحمتی دهبزرگی را، ایشان اولین مشوق من در شعر گفتن بودند و بعدها همسرم که همیشه در شعرگفتن تشویقم میکرد. البته عمویم میرزا یحیی دهبزرگی نیز اهل شعر و شاعری بودند که متأسفانه طی حوادثی اشعار ایشان در حوض خانه افتاد و اثری از ایشان به جای نماند.
بیشتر در چه قالبهایی شعر میگویید؟
تا به حال انواع و اقسام قالبها را کار کردهام. غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی، آزاد و غیره. اما موضوع اکثر شعرهایم آیینی است.
- چرا بیشتر به موضوعات آیینی میپردازید؟
خب من در خانودهای مذهبی و در محلهی علیبن حمزه متولد شدم، محلهای که در آن امامزادهای وجود داشت و اکثر ساکنین آن افرادی معتقد و مذهبی بودند و به همین دلیل بالطبع موضوع اشعار من نیز مذهبی شد.
آثار چه شاعرانی را میپسندید؟
از شاعران پیشین اشعار نظامی، سعدی، حافظ و مولوی را خواندهام. همچنین به این دلیل که دبیر ادبیات بودم، اشعار نظامی و مولوی را تدریس کردهام. از شاعران معاصر نیز اشعار بیشتر شاعران را مطالعه کردهام از جمله: حسن حسینی، قیصر امینپور، نصراله مردانی و محمدخلیل جلالی از شاعران خوبی بودهاند که با هم کار کردهایم.
تا آنجا که من میدانم نیریز شاعران خوبی دارد که بعضاً در جشنوارهها حرفهایی برای گفتن دارند
آنطور که میدانیم تا به حال آثار زیادی به چاپ رساندهاید، شاخصترین آنها کدام بوده؟
تاکنون حدود 6-45 اثر به چاپ رساندهام که روضهی خورشید، دختر شهرآشوب (انتشارات انجمن قلم)، آیات سبز، سه جلد (انتشارات پیام آزادی)، روایت نور سه جلد، پیام آزادی، مرغ سحر(باز هم مرغ سحر بر سرِ منبر گل...) که سرود معروف نماز هم هست و دو سال متوالی به عنوان سرود سال انتخاب شد (انتشارات پیام آزادی)، شروههای عاشورا که دوبیتی و رباعیات عاشوراست، قدرت کلمات که برگردان خطبههای امام حسین(ع)، حضرت سجاد(ع)، حضرت زینب(س)، حضرت عباس(ع) که به صورت شعر بوده، زیارت ناحیه مقدسه و همچنین تعداد دیگری که حوزه هنری تهران آن را به چاپ رسانده، از آثار چاپشدهی من بودهاند.
مقامهای زیادی در جشنوارههای مختلف کسب کردهاید. شاخصترین این مقامها چه بوده؟
شاخصترین آنها دکترای درجه یک هنری در سال 93 بود که تنها سه نفر در سال این عنوان را کسب میکنند و در کنار هنرمندانی چون اکبر عبدی و داریوش ارجمند این نشان به من اهدا شد.
کسب عنوان شاعر بینالمللی در گرگان و در بین پیرغلامان از دیگر مقامهای شاخص من بود. همچنین در سال 92 رسانهی اوج تهران از من و خانوادهام تجلیل کرد که مستندات آن در سایت نیز موجود است.
- شعرگفتن قابل یادگرفتن است یا ذاتی؟
من شروع کارم با نوحه گهواره خالی حضرت علیاصغر(ع) بود و به همین دلیل ارادت خاصی به ایشان دارم
بهتر است بگویم هر دو، یعنی هم یادگرفتنی است و هم ذاتی. به طور مثال اشخاصی مثل بنده هستند که شعرسرودنشان فطری و جوششی است و این جوشش بعدها ادامه مییابد، اما کسانی هم هستند که با تلاش این کار را انجام میدهند، که این کار هم جای تحسین دارد. به طور مثال زمانی که من به دلیل موقعیت شغلی در امور تربیتی آموزش و پرورش کار میکردم، ما هر سال به کمک دیگر همکاران از سراسر کشور 700 دانشآموز را که استعداد خوبی در شاعری داشتند شناسایی میکردیم و به مدت یک هفته الی 10 روز آنها را به رامسر میبردیم و با آنها کار میکردیم و به آنها آموزش میدادیم. البته پس از پایان این دورهی ده روزه نیز با آنها همچنان از طریق نامه و تلفن در ارتباط بودیم که الحمدالله با این کار توانستیم شاعران خوبی هم تحویل جامعه دهیم که نمونهی آنها میلاد عرفانپور و فاطمه سالاروند است.
- بیشتر از کدام امامان الهام میگیرید؟
من شروع کارم با نوحهی گهواره خالی حضرت علیاصغر(ع) بود و به همین دلیل ارادت خاصی به ایشان دارم، اما در کنار آن دفعات زیادی به اباعبدالله(ع)، حضرت ابوالفضل(ع)، حضرت علی اکبر(ع)، حضرت فاطمه زهرا(س) و امام زمان(عج) نیز متوسل شدهام. خالی از لطف نیست که بگویم کتابی نیز با عنوان رجزها به چاپ رساندهام که در آن کل رجزهایی را که در کربلا خوانده شده به صورت شعر برگرداندهام.
- چه توصیهای به شاعران علاقهمند به شعر آیینی دارید؟
اول اینکه شناخت کاملی از گوشهگوشهی زندگی این بزرگواران داشته باشند و در ثانی خودشان را زیر طیف نور ائمه قرار داده و به آنها متوسل شوند.
- همانطور که میدانید برخی نوحهها و مداحیهای امروزی منبع و مأخذ درستی ندارند و دچار تحریف هستند. برای زدودن این تحریف از دامان شعر چه باید کرد؟
من فکر میکنم بیشترین مشکلات نوحهخوانها و نوحهسراهای امروزی به خاطر شناخت کم آنها از زندگی ائمه است. نوحه گفتن تخصص خاصی میخواهد که حتی از شعرگفتن هم سختتر است. متأسفانه در حال حاضر هرکس از راه میرسد چهار تا کلمه سرهم بندی میکند و اسمش را میگذارد نوحه! شخصیتی داشتیم در همین شیراز خودمان به نام فراج که دیوان بزرگ و قطوری از نوحه داشت. ایشان بعدها ساکن نجف شد و نوحههایشان واقعاً الگو و نمونه بود. من فکر میکنم نوحهخوانها باید نوحهی ایشان را الگوی خودشان قرار دهند نه اینکه چهار تا کلمهی دست و پا شکسته و بعضاً حتی توهینآمیز را با هم جور کنند و اسمش را بگذارند نوحه.
متأسفانه در حال حاضر هرکس از راه میرسد چهار تا کلمه سرهم بندی میکند و اسمش را میگذارد نوحه!
- چگونه میتوان نسل جوان را به سمت و سوی اشعار آیینی سوق داد؟
همانطور که قبلاً گفتم ما در زمان خودمان استعدادیابی میکردیم و دانشآموزان و بچههایی را که به شعر و شاعری علاقهمند بودند، به سمت شعر سوق میدادیم. متأسفانه پس از بازنشستگی ما آرامآرام این رویه از بین رفت. الان هم من فکر میکنم حوزه هنری، کانون پرورش فکری آموزش و پرورش و حتی اداره ارشاد میتوانند تأثیر خوبی در این زمینه داشته باشند. به علاوه برگزاری شب شعرهای آیینی نیز نکته بسیار مثبتی است و باعث ایجاد موج شده و شاعران را به گفتن شعر ترغیب میکند.
- وضعیت شعر کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
من فکر میکنم وضعیت شعر در حالحاضر نسبت به 60-50 سال پیش بسیار خوب است. آن زمان شاعران انگشتشماری بودند که شعر میگفتند اما الان خداراشکر به هر گوشهی کشور که سر میزنیم، میبینیم شاعران شهرهای مختلف رشد کرده و اشعار بسیار خوبی میسرایند.
وضعیت شهر نیریز چطور؟ از آن اطلاعی دارید؟
تا آنجا که من میدانم نیریز شاعران خوبی دارد که بعضاً در جشنوارهها حرفهایی برای گفتن دارند
تا به حال بارها برای شعرخوانی به نیریز آمدهام و حتی زمان معلمی هم بارها در مراسم شعرخوانیاشان شرکت داشتهام. خدا رحمت کند حاج سید محمد فقیه امام جمعه نیریز را که با ایشان دوستیِ دیرینهای داشتیم و در شب شعرهای متعددی شرکت کردیم. در حال حاضر نیز تا آنجا که من میدانم نیریز شاعران خوبی دارد که بعضاً در جشنوارهها حرفهایی برای گفتن دارند.
- لطفاً چند تا از اشعارتان را برایمان بخوانید:
ذکر مدام
ذکرِ مدامِ هر دلِ بیدار ، یاعلی است
روشن کلید قفل شب تار، یاعلی است
نهجالبلاغهاش گُلِ حَلُالمَسائل است
مفتاح غیب عالم اسرار، یاعلی است
آنهاکه اهل خلوت و ذکرند گفتهاند
از هرچه ذکر، اعظم اذکار، یاعلی است
تنها نه چلچراغ دل عشق آشناست
گلگفتههای عترت اطهار، یاعلی است
این گفته دقیق الولامر های ماست
مشکلگشای هرکس وهرکار، یاعلی است
آزادهی شکسته پَرِ در قفس اسیر
ذکر نجاتبخش گرفتار، یاعلی است
وَاللّهِ تاقیامِ قیامت، عَلَیالدَوام
درمانِ دردمندِ دل افکار، یاعلی است
آرامشی شگفت شود شامِلِ دلش
آنکس که ذکراوصدوده بار،یاعلی است
فردای حشرهم که بود روزبازخواست
فریادهای خلقِ گنهکار یاعلی است
جانم فدای معرفت شاعری که گفت
مارا شکوه وزینت اشعار، یاعلی است
گلگوش هوش کن«احد»این دُرِّشاهوار
ذکر مدام هردل بیدار، یاعلی است
*****
خدای عشق
گردر دلم تجلّیِِ عشقت اثرنداشت
ازهمدلی باتو دل من خبر نداشت
ازبرق چشم تو، شده آئینه باغ نور
ورنه کویر این همه درخودشجرنداشت
این است روح مطلب وکتمان نمیکنم
بیتو درخت قامت من بار وبرنداشت
دم گر زعشق ِ خلق نمیزدخدای عشق
درملک خویش تابه قیامت بشرنداشت
عشق است برسربشر ای دوست تاج سر
خاکش به سر کسی که سر تاجورنداشت
آدم که رانده شدزبهشت برین به خاک
فکری به غیر خوردن گندم به سرنداشت
جانجوهر وجودی ماعشق هست وبس
بیچاره آنکه چشم حقیقیتنگرنداشت
اوج هنروری، هنر عشق ورزی است
مرده است رهرویی که خبرازهنرنداشت
ای جان فدای آنکه برسم «احد»مدام
دست طلب زموهبت عشق برنداشت
*****
یامهدی فاطمه
همدل منتظرم صبح صفا آمدنیست
مهر ظلمت شکن اهل ولا آمدنیست
به خزان دیدهی دلسرد بگویید که ما
شک نداریم بهار دل ما آمدنیست
به حق سوره والعصرکه مربوط به اوست
قائم آلعلی، رکن بقا آمدنیست
به دعای فرجِ منتظرانش سوگند
آن یگانه که بود روح دعا آمدنیست
این سخن وعدهی حق است ومحقق گردد
صاحبالامر، امیر امرا آمدنیست
ای حصاری شدهی لشکر سرنیزه خار
آنکه گل را کُند از خار جدا آمدنیست
غم مخور ای دل شوریدهی عاشورایی
به خدا منتقم خون خدا آمدنیست
آنکه درهم شکند کاخ شب اندیشان را
حضرت نور گل شمس ضحی آمدنیست
ای که عجل لولیک به لبت گل کرده
مهدی فاطمه بی چون وچرا آمدنیست