هفته پیش در هجمه خبرهای گوناگون و بعضاً سیاسی، خبری جالب و تأملبرانگیز منتشر شد.
در تبریز بازاریان برای حمایت از تولید داخلی و مبارزه با قاچاق کالا، آستین همت بالا زده و وارد عمل شدهاند. آنها تابلوهایی پشت ویترین مغازههایشان زدهاند که رویش نوشته است: فقط کفش ایرانی میفروشیم.
مردم هم از این اقدامِ عملی، حمایتِ عملی کردهاند و فقط کفش ایرانی میخرند.
به این ترتیب کفشهای بیکیفیت چینی که در سایه بیعملی مسئولان، خود را به بازار تحمیل کرده و باعث بیکاری بسیاری از کارگران و ورشکستگی تولیدکنندگان شده بود، بعد از سالها، ناگزیر از عقبنشینی شده و بار دیگر رونق به این صنعت پرقدمت تبریز بازگشته است. امروز کفش تبریز که جزو برندهای معتبر کفش در ایران است، جان دوبارهای گرفته است.(*)
باید به این همت آفرین گفت و از آن درس گرفت.
همه ما برای خودکفایی و ساختن ایرانی آباد و آزاد، مسئول هستیم و باید خود وارد عمل شویم و هر کس به سهم خود، هر چند ناچیز، کاری کند. این که بنشینیم و منتظر دستی باشیم که «از غیب برون آید و کاری بکند»، راه به جایی نمیبرد.
درست است که مسئولان باید با برنامهریزی و سیاستگذاری و دیپلماسی فعال، راه را برای پیشرفت کشور هموار کنند، اما نقش اصلی را ما مردم بازی میکنیم و تاریخ نیز همین را اثبات کرده و میکند. هرجای دنیا مردم اراده کردهاند، توانستهاند به خواست خود برسند.
یکی از خواستههای اصلی مردم ما در طول تاریخ، استقلال و عدم وابستگی بوده است. این خواسته میتواند محقق شود، نه فقط با روی کار آمدن این دولت یا آن دولت یا رئیسجمهور و نه فقط با چپ یا راست؛ که البته هر دولتی و هر رئیسجمهوری برآمده از مردم است. بلکه راه اصلی رسیدن به آن، همت و نقش مردم را میطلبد.
ما مردم به سهم خود میتوانیم ایران را بسازیم اگر:
- تا آنجا که میتوانیم کالای ایرانی بخریم و به کارگری فکر کنیم که با خرید کالای چینی توسط ما، در تهدید بیکاری قرار میگیرد. همه دیدیم و لمس کردیم که در زمان تحریم، همه کشورهای دیگر فقط و فقط به منافع خودشان فکر کردند؛ پس ما چرا به فکر خودمان نباشیم؟
- از اسراف و به هدردادن هر چیزی از آب گرفته تا غذا و سوخت و بویژه وقت خود و دیگران بپرهیزیم. با توجه به جمعیت بالای ایران، صرفهجوییِ مقدار کمی از هر چیز، مصرف آن را تا میزان زیادی کاهش میدهد.
- کار کنیم و کارآفرین باشیم. این که دولت میتواند برای اشتغال کاری کند یا نه یک بحث است. اما در گوشه و کنار میشنویم که مردان و زنانِ با ارادهای، قدم به قدم سختیها را کنار زده و برای خود کارآفرینی و ایجاد درآمد کردهاند و البته دیگران را هم به اشتغال رساندهاند. حتی زنان نیز میتوانند در خانه با بافت گلیم و قالیچه درآمد کسب کنند؛ کاری که فراگیری آن سخت نیست و در زمانی نهچندان دور زنان سرزمین ما از همین راه شغل خانگی داشتهاند. نمونهای از یک کار خانگی که توسط یک بانوی جوان ایرانی انجام میشود و حتی محصولاتش را به چند کشور خارجی صادر میکند، در صفحه ١١ همین شماره آمده است.
اقتصاد مقاومتی یعنی همین، و قهرمانان آن زنان و مردان گمنامی هستند که بیادعا در گوشه گوشه این سرزمین، «جهاد اقتصادی» میکنند. مردم تبریز هستند، که از تولید داخل و کارگر ایرانی حمایت میکنند. اینها هستند که شعار سال یعنی «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» را محقق میکنند و نه بیلبوردها و همایشها و جلسات و شعارهای دهانپرکنِ اداری و رسمی که در حد همان شعار میمانند و به «اقدام و عمل» نمیرسند. باید دست قهرمانان واقعی را بوسید و بر دیده گذاشت.
پینوشت:
*- محمدی، جعفر (١٩/١١/٩٥) تبریزیها تحسین برانگیزند، عصر ایران، (١٩/١١/٩٥)