- یعنی بَ عقل ننَه گل محمد هم رَسیده نَمیکرد...
- چَه مَیگویی نجیب؟ چَه چیزی؟
- این که یَک روزی مَکَرونی بَشود نگرانی مردم این وَلایت. چَه کسی فکِرش را مَیکرد زولَیخا؟ حتی موفلسترین و بدبختترین مردمان این وَلایت هم نَمیدانستند قرار است غُصَهشان شود مَکَرونی و نان شب.
- حالا خَیلی نَگران نباش؛ شاید اربابان جدید موشکلات را حل کونند.
- حل کونند؟ نرخ نان ساندویچی قرار است چد برابر شود. من یَک ساندَویچ کوتلت و فلافل را با «نَظیر نجیب» دو قسمت مَیکردم؛ حالا چَطور یَک ساندَویچ را ده هَزار تومان گَرانتر خریدَه کونم؟
- بدبختیاش اینجا است که بَ ما تبعههای موجاز و غَیر موجاز همان رایانَه و کوپن هم نَمیدهند.
- اول که یارانه، نه رایانه زولَیخا. بعد هم آن قدَر همَه چیزَشان گَران شود که این یارانه بَ چَشم نیاید؛ مَیگویی نه، حالا نَظاره کون.
- خدا از آنها نگوذرد؛ مردم را صدقه بَگیر کردهاند. دیگر تلیت آب و نوشابَه هم نَمیشود خورد. بدبختی آنجاست که سر سفرَه بَ بچَهات گفتَه کونی نان کمتر بَخور.
بَ نظرم زیندَگانی با همان پیدرسوختَههایی که در افغانیستان بُرقع را اجباری کردهاند، بهتر است.
نجیب
نظر شما