ارتباط قلبی- مغزی
بر پایه آموزههای آکادمیک، قلب مطیع دستورات صادر شده از مغز است. هر چند این عبارت کاملاً صحیح است، اما باید با مفهومی کمتر شناخته شده نیز روبرو شویم:
شاید متعجب شوید؛ اما قلب در واقع سیگنالهای بیشتری را به مغز ارسال میکند تا مغز به قلب! علاوه بر این، سیگنالهای قلبی مورد نظر تأثیر قابل توجهی بر عملکردهای مغزی همچون پردازش هیجانی و قابلیتهای شناختی بالاتر مانند توجه، ادراک، حافظه و حل مسئله دارند. به عبارت دیگر، نه تنها قلب به مغز پاسخ میدهد، بلکه مغز نیز به طور مداوم به قلب پاسخ خواهد داد.
برای مثال هنگام تجربه استرس و احساسات منفی، ریتم قلب نامنظم و به نوعی آشفته میشود. این الگو با ایجاد تغییر در سیگنالهای عصبی که از قلب به مغز میرسند، عملکردهای شناختی را هم دستخوش دگرگونی میکند.
در نتیجه توانایی ما برای تفکر منطقی، به خاطر سپردن، یادگیری، استدلال و تصمیمگیری مؤثر محدود میشود. دقیقاً به همین دلیل است که وقتی تحت استرس هستیم، اغلب ممکن است به صورت تکانشی و یا غیرعاقلانه رفتار کنیم.
برعکس، الگوی منظم و با ثبات از سیگنالهای ارسالی قلب به مغز، اثر کاملاً متفاوتی خواهد داشت. این الگو نه تنها عملکرد شناختی را تسهیل و احساسات مثبت و ثبات عاطفی را تقویت میکند، بلکه بر سطح درک، نحوه تفکر، احساس و عملکرد کلی ما نیز تأثیر میگذارد.
این عواطف را دست کم نگیرید!
به طور کلی استرس عاطفی از جمله احساساتی مانند عصبانیت، ناامیدی و اضطراب، باعث ایجاد الگوهای نامنظم در ریتم قلب میشوند. در این حالت شکل موج HRV مانند مجموعهای از قلههای ناهموار به نظر میرسد (همان طور که در تصویر نشان داده شده است).
از نظر فیزیولوژیکی این الگو نشان میدهد که سیگنالهای تولید شده توسط دو شاخه ANS با یکدیگر هماهنگ نیستند. چنین اتفاقی را میتوان به رانندگی همزمان با یک پا روی پدال گاز و پای دیگر روی ترمز تشبیه کرد. در واقع راننده هم گاز میدهد و هم ترمز میکند! به همین ترتیب الگوهای نامنظم ریتم قلب مرتبط با تجربیات استرسزا نیز میتوانند باعث شوند که بدن به طور ناکارآمد عمل کند، انرژی تخلیه و فرسودگی اضافی در کل سیستم ایجاد شود. این امر به ویژه در صورتی صادق است که استرس و احساسات منفی به طور مزمن استمرار یابند.
و اما تفسیر دو نمودار که الگوهای ریتم قلب در حالات احساسی مختلف را نشان میدهند: این نمودارها نمونههایی از الگوهای تغییرپذیری ضربان قلب در زمان واقعی (ریتم قلب) هستند و از افرادی که احساسات متفاوتی را تجربه می کنند، ثبت شدهاند.
الگوی نامنسجم و آشفته ریتم قلب در نمودار بالایی با شکل نامنظم و ناهموار امواج آن مشخص میشود و تأییدکننده استرس و احساسات منفی مانند عصبانیت، نا امیدی و اضطراب است. نمودار پایینی نیز نمونهای از الگوی منسجم ریتم قلب است که معمولاً به دنبال احساسات مثبت پایدار مانند قدردانی، شفقت یا عشق شکل میگیرد. الگوی منسجم با شکل منظم و سینوسی امواج مشخص میشود.
در مجموع میتوان گفت که عواطف و احساسات انسان چه منفی و چه مثبت، لحظه به لحظه بر پالسهای قلبی تأثیر میگذارند. هر احساسی که طی روز تجربه میکنیم، چه آگاهانه و چه نا آگاهانه، ریتم قلبی ما را تغییر میدهد.
دانشمندان استرس را یکی از علل اصلی و مهم ناخوشیهای مختلف میدانند. دکتر Armour در یکی از مطالعات خود مربوط به سال 1991 توضیح میدهد که در اطراف قلب 40 هزار نورون مستقر هستند. همین یافته باور رایج در خصوص تمرکز سلولهای عصبی در مغز را کنار میزند و جهان را با دانش جدیدی روبرو میکند. از این رو میتوان گفت که گویی قلب نیز مجهز به یک مرکز فرماندهی کوچک است و با تجزیه و تحلیل احساسات صاحب خود، ریتم کلی را تغییر میدهد.
دکتر Gary Schwartz نویسنده و استاد واحد عصبشناسی دانشگاه آریزونا توضیح داده است: قلب و مغز ارتباطات منحصر به فردی خارج از مسیرهای عصبی شناخته شده دارند.
به نظر میرسد که این ارتباط چیزی در قالب یک میدان مغناطیسی خاص میان این دو اندام باشد. همه اینها بدین معنا هستند که احساسات هر یک از ما روی چگونگی تفکر، تصمیمگیری و حتی درکی که از محیط اطرافمان داریم تأثیر میگذارند. از این رو اگر قادر به تغییر احساسات خود باشید، نهایتاً موفق به ایجاد تحول در زندگیتان نیز خواهید شد.