خداوند برخی سربازان گمنام دارد که پیش شما شناخته شده نیستند؛ یکی از آن سربازان گمنام خدا، دعاست. این «دعا» که جزء سربازان الهی است، آنقدر مقتدر است که به اذن خدا قضا و قدر را بر میگرداند. یعنی قضای الهی بر این جاری شده است که جلوی بخشهای دیگر قضا و قدر را با دعا میتوان گرفت.
همه ما، مخصوصاً پدران و مادران برای جوانها دعا بکنند. رسول گرامی فرمود: «دعاء الوالد لولده کدعاء النّبی لامّته»*. همانطوری که دعای پیغمبر درباره امّتش مستجاب است، دعای پدر درباره فرزند مستجاب است. پدران با دلهای شکسته از خدا صلاح و فلاح و نجاح فرزندانشان را جداً مسئلت کنند. دعای پدر نسبت به پسر بر نمیگردد، همانطوری که دعای پیغمبر نسبت به امت بر نمیگردد.
*****
بالاخره ما یک سری مشکلات داریم، این مشکلات یک مقدار در اثر ضعف مدیریت است که ما با داشتن این همه سرمایههای غنی و قوی از نظر اقتصاد در زحمت هستیم و یک سلسله بد اخلاقی و بد حقوقی است. یک عده در کشور «دهه غارت» تشکیل دادند. اینجا سرقت ، آنجا سرقت؛ کلّ خزانه را خالی کردند. این دهه غارت را هم ما باید در شعارهایمان بگوئیم. اینها حق مسلم ماست.
*****
«استعمار» از مقدسترین واژههای قرآنی است؛ وقتی به دست ستمکارها افتاد، از پلیدترین واژهها در آمد! خدا فرمود: من شما را ا ستعمار کردم، یعنی چه؟ یعنی زمان و زمین را مزیّن کردم به مسائل علمی؛ شما را هم مجهز کردم به نیروی تدبیر. شما را آوردم در زمین، از شما به جِدّ خواستم زمین را آباد کنید؛ «و استعمرکم فیها». من به جِد خواستم زمین را آباد کنید، هیچ احتیاجی به دیگری نداشته باشید؛ هر جا هم که نفس میکشید، روزی همان جاست! اگر این آیات قرآنی معنای خودش را خوب در جامعه پیاده میکرد، تحریم و امثال تحریم یک فُسون و فَسانه بود! آنوقت کلّ اطراف ایران را دیوار بکشند، ما در اینجا کاملاً میتوانیم تأمین کنیم؛ اگر قرآنی باشیم! چون همهچیز در این مملکت هست. همین واژه مقدس قرآنی جزء پلیدترین واژهها شده است! آنها که بیگانه هستند، می گویند زمان و زمین مال شما، نیرو مال شما، همه چیز مال شما؛ برای ما کار بکنید که معنای «استعمار منحوس» همین است. امّا «استعمار قرآنی» این است که تمام امکانات مال خدا، به شما داد؛ آقای خودتان باشید. فرمود: ما از شما می خواهیم که زمین را آباد بکنید.
این همه آبها هدر می رود! بارها به عرضتان رسید؛ علف؛ این که دیگر انرژی هستهای نیست! این را ما از خارج وارد میکنیم!! لبنیات ما گران است، دام ما گران است، گوشت ما گران است؛ در حالی که ما هزارها هکتار همسایه دیوار به دیوار دریا هستیم! فقط عُرضه و مدیریت میخواهد. علوفه را ما از ترکیه وارد بکنیم، یعنی چه؟!
غرض این است که قرآن تمدن می آورد و تمدن ما در تدین ماست؛ یعنی خدا میگوید من همه چیز به شما دادم، شما خلیفه من هستید، نماینده و قائم مقام من هستید؛ زمین را آباد کنید، آقا باشید! این که گفته شد قرآن مهجور است، نه برای اینکه ما قرآن حفظ کنیم و جایزه بگیریم؛ معنای جامعه قرآنی این است!
*****
بنا بر حکمت یکصد و چهار نهجالبلاغه، حضرتامیر (سلام الله علیه) به نوف بِکالی فرمود: هیچ بندهای با خدا مناجات نمیکند، مگر اینکه دعای او مستجاب بشود؛ الا اینگه باجخواه باشد و مالی را به ظلم بگیرد.
(مالحرامخور) دعایش مستجاب نمیشود؛ کسی که برای به چاه انداختن دیگری تلاش و کوشش میکند، دعای او مستجاب نمیشود؛ کسی که عمری را به لهو و لعب میگذراند، دعای او مستجاب نمیشود؛ برای اینکه چنین شخصی انسانیت را نشناخته است! این شخص خیال میکند قبر پایان راه است، خیال میکند انسان میمیرد و میپوسد؛ در حالی که قبر مَعبر است نه پایان راه و انسان با مُردن از پوست به در می آید نه بپوسد!