محمد جلالی، نیتاک:
همانگونه که پیش از سال نیز بدان اشاره کردیم این بار این شبکههای تلویزیونی نبودند که با هم به رقابت میپرداختند، بلکه رقیبی سرسخت با بازیگرانی زبده از نمایش خانگی به رقابت آمده بودند.
دوستی میگفت: سریالهای تلویزیونی به دلیل کم شدن دایره بازیگران مورد تأیید مسئولانش سبب شده تا شکل و شمایل سریالها نسبت به یکدیگر شباهتهای زیادی داشته باشد و شما گاهی یک بازیگر طنز را در شبکههای با همان ژانر میبینید، در شبکهای دیگر غمگین و افسرده و در کانالی دیگر فردی با حس و حال جنایی!
شبکه یک ساختار شکن
برجستهترین شبکه در پخش سریالهای نوروزی شبکه یک است، شبکهای با زمان پخش مناسب و با سریالهایی در خور توجه!
۳ سریال ادامهدار در این چند سال از این شبکه پخش شده است که هر سه نیز مورد استقبال قرار گرفتهاند.
«پایتخت» معروفترین آنهاست که خود را که به فصل ششم رساند اما فعلاً مورد غضب مسئولان است.
«نون خ» که قرار بود به شماره ۴ برسد هم دیگر سریال این شبکه است اما سعید آقاخانی کارگردان آن امسال ترجیح داد از شبکه نمایش خانگی که به نظر با اقبال بیشتری روبروست «راز بقا» را به تصویر بکشد چرا که هم بازیگران مشهور سینما را در خود جای داده و هم محدودیتهای صدا و سیما را ندارد.
اما سریالی که ستاره اقبال بر روی شانههایش نشست و توانست مجوز پخش از شبکه اول سیما را بگیرد «زیر خاکی» بود. سریالی که خود را به عدد ۳ رسانده و با توجه به روند سریال امکان ساخت فصلهای بعدی نیز دارد. این سریال در نوروز 1401 نسبت به دیگر سریالهای پخش شده از تلویزیون با اقبال بیشتری روبرو شد.
دیگر اقدامی که شبکه یک را متمایزتر از دیگر شبکهها کرد پخش فیلم سینمایی جنجالی دهه ۸۰ سینمای ایران بود.
«مارمولک» در ساعت نه چندان مناسب ۱۱ صبح از شبکه اول به نمایش درآمد. فیلمی که آن روزگاران تابش را نداشتند و پردههای نمایش را دریدند اما صفهایی که مردم برای دیدن آن جلوی سینما کشیدند حکایت دیگری را روایت کرد.
خیلی دیر پخش شد. بیست سال از ماجرای اکرانش گذشته و همه آن را دیدهاند چه در سینما، چه توسط سیدیهای قاچاق و یا بعدها در بستر اینترنت.
البته حالا که مجوز پخش گرفته قطعاً همانند «آدم برفی» که روزی تاب دیدنش را نداشتند بارها از رسانه ملی پخش خواهد شد اما همین که جسارت یک فیلم ممنوعه از شبکه یک را دیدیم خود گامی بزرگ است هرچند شبکه خانگی در نمایش فیلم از تلویزیون پیشی گرفت و توانست فیلمهای درخوری همچون «درخت گردو»، «دینامیت»، «رستاخیز»، «صحنهزنی»، «شهربانو»، «شهر گربهها»، «آپاچی»، و «اتومبیل» و از این دست فیلمها که تولیدشان هنوز به یک سال نرسیده یا برای نخستین بار رنگ اکران را میدیدیم به نمایش در آمدند.
سریالهایی جذاب و متفاوت
اما در آغاز قرن جدید شبکه نمایش خانگی سریالهایش را به رخ تلویزیون کشید.
«جیران» که کماکان ادامه دارد داستان دلدادگی ناصرالدین شاه به دختر روستازاده را روایت میکند...
«ساخت ایران» که از همان ابتدا نیز در شبکه نمایش خانگی پخش شد خود را به عدد ۳ رسانده و به نظر میرسد بتواند اوقات مرفه و شادی را برای بینندگانش فراهم آورد، هر چند برخلاف دو قسمت قبل خبری از محمدرضا گلزار نیست و به جای او مجید صالحی زوج امین حیایی در این فیلم شده است.
«خاتون» دیگر سریال تاریخی شبکه نمایش خانگی نیز با اقبال فراوان روبرو شد. داستان زنی که در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی در روزهای اشغال ایران، روایتگر عشق بود. این سریال 23 قسمت بینندگان خود را حفظ نمود و به خط آخر رسید.
«خسوف» دیگر سریال نمایش خانگی است که بیش از 25 قسمت از آن به نمایش درآمده و بهرغم تبلیغات کمی که داشت اما توانست داستان این روزهای ایران و عشق و دلدادگی دو جوان نوظهور در سینمای ایران را به خوبی به تصویر بکشد.
اما آنچه که در شبکه نمایش خانگی متفاوتتر از سریالها و فیلمها بود بازگشت «ایرج طهماسب» مشهور به «آقای مجری» به قاب تلویزیون بود. مدتها نه خبری از آقای مجری بود و نه شخصیتهایی مثل کلاه قرمزی، پسرخاله، جیگر، آقای همساده و دیگر عروسکهایی که مردم با آن خاطره ساختند...
این بار ایرج طهماسب نه در تلویزیون بلکه در شبکه نمایش خانگی «مهمونی» را با عروسکهایی جدید ولی با همان فرمت همیشگی پخش نمود.
هر چند جای خالی عروسکهایی مثل کلاه قرمزی به شدت احساس میشد اما به نظر میرسد با این عروسکها نیز میتوان مخاطب را با خود همراه کرد.
امید آنکه روز به روز با پخش فیلم و سریالهای فاخر به شعور مردم احترام بگذاریم.