زاده ۱۳۲۲ شیراز، شاعر نوپرداز و دانشآموخته دانشگاه شیراز. از جوانی با خواندن کتابهای ادبی از سایر کشورها خو کرد و داستانها و اشعار ایرانی را با جدیت میخواند. پس از پایان تحصیلات متوسطه و گرفتن لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شیراز، جهت پیگیری رشته موردعلاقهاش، به تهران رفت و مدرک تدریس دبیری را از دانشسرایعالی گرفت و شغل دبیری را پیشه کرد. سالهای اول تدریسش در ناحیهای محروم در جنوب تهران سبب شد که این شاعر با شرایط سخت زندگی برخی از نوجوانان از نزدیک آشنا شود. این مشکلات اثر عمیق و پایایی بر شعر او نهاد. با وجود مشکلات فراوان، این شاعر بیشتر سالهای عمر را به تدریس در شیراز گذراند، و همزمان به سرودن شعر نیز ادامه داد.
نخستین دفتر شعر او در سال ۱۳۴۸ در تهران منتشر شد و تاکنون از او ۱۰ مجموعه شعر چاپ شده است. اشعار او موردتوجه محافل و جشنوارههای ادبی بوده یا بهدریافت جایزه نائل شدهاند.
مجموعه «خنکای راز» از این شاعر در سال ۱۳۸۵ برگزیدهی هفتمین جشنواره فرهنگ فارس در بخش شعر نو بود و مجموعه «سخن میگویی کلمهها در من آزاد میشوند» یکی از هفت اثر برتر زنان شاعر ایران شناخته شد و بهدریافت جایزه خورشید موفق شد.
تا عشق راهی نیست / تو حرف میزنی / من گوش میدهم
بیرون کلاغ ها بیداد میکنند
پاییز را به یاد تو خواهم بود.
دیروز/ آن آبگیر را دیدم / و خم شدم
تا عکس خویش را / کنار درختی خشک بنگرم
امروز / من حرف میزنم و میدانم
تا عشق راهی نیست
تو گوش میکنی و میگویی
بیرون پاییز بیداد میکند
این جا صدای آفتاب هم / غم را بیدار میکند
من گریه میکنم کنار درخت خشک / و خم میشوم
تنها با گیسوان سیاهم در آب
تا کلاغها را بشمارم / یک. دو ...... هزار......