تراکم مطالبات اقشار گوناگون و تجمعات صنفی ، بودجه 1401 را نشانه رفته و نمایندگان مجلس شورای اسلامی که وجاهت اجتماعی و موقعیت جناحی خود را در تیررس چشمداشتهای روزافزون و آماج نگاه ملتمسانه اکثریت مردم میبینند هر روز با طرحی و لایحهای که در راستای پاسخگویی به مطالبات روزآمد تنظیم گردیده خبرساز میشوند ، یک روز به دنبال تأمین بودجه مسکن برای افراد و خانوادههای بیسرپناه هستند و روز دیگر شاهد تجمع اعضای صندوق بازنشستگی و روز بعد باید شاهد مکاتبات و طومار زیان دیدگان سرمایهگذار در بورس باشند. بحث زمینخواری و ساخت و سازهای غیرمجاز ، بود و نبود ارز 420هزارتومانی، دورنمای سیاست خارجی، خشکسالی و بحران آب و روند نزولی زاد و ولد و پیری جمعیت و مهاجرت نخبگان نیز به قوز بالاقوز تبدیل گردیده و از آنجایی که انتظارات عمومی با توجه به همسویی قوای سهگانه برای حل سریع مشکلات افزایش یافته، تمامی دست اندرکاران به موازات دغدغههای کرونایی هر روز ایدهای تازه و تجربه نشده را برای عبور از بحران کنونی پیشنهاد میدهند
.
به موازات اشارههای نیم بند به قوانین ناکارآمد و سوء مدیریتها ، هم اکنون دولت نیم نگاهی ترمیم آمیز هم به توزیع عادلانه یارانهها دارد تا از این رهگذر آبی بر آتش گر گرفته اقشار کم درآمد بریزد و با ایجاد تغییر در قوانین مالیاتی و فروش اموال مازاد دولتی ، خزانه خالی را پر کند.
به نظر میرسد تلاشهای پراکنده نمایندگان در نطقهای پیش از دستور با محوریت یاد آوری چالشهای پیش رو، دیگر حتی اثری موقتی و تسکین بخش هم نداشته باشد چرا که تمامی کاستی ها سر در گریبان مشکلات ساختاری دارد.
معضل زبالهگردی برادر خوانده کاهش قدرت خرید است و بیخانمانی با مهاجرت هم پیالهاند و پیری جمعیت و بحرانهای اجتماعی هم سر در یک آبشخور دارند. بنابراین طرحها و لوایحی که به صورت جزیرهای مورد بررسی و تصویب قرار میگیرند ، چارهی کار نیستند . جامعهی ما به انواع بیماریها مبتلاست به طوری که تجویز دارویی برای یک بیماری چه بسا موجب وخامت بیماری دیگری گردد . نه بورس و نه بانکها و نه تجار و بازرگانان و نه انبوهسازها را نمیتوان با توصیههای بخشنامهای به راه آورد . از یک سو بستن مالیات بر خانههای خالی صدای بانکهای انبوهساز را درمیآورد و از سویی دیگر جلوگیری از تعطیلی کارخانجات مشکلدار موجب مخدوش شدن قوانین ناظر بر روابط کارگر و کارفرماست . نه میتوان از خروج نخبگان با ایجاد موانع جلوگیری کرد و نه خانوادهها به امید امتیازات حداقلی زیر بار فرزندآوری میروند! ...
پس چارهی کار چیست؟! شاید با نزدیک شدن رسانهها به افکار عمومی بتوان مردم را تخلیهی روانی کرد . چون درد دل کردن کمک میکند تا بخشی از فشارهای روحی به زبان منتقل شود . تغییر زاویه اندک صدا و سیما ظرف چند ماه اخیر بازخوردهای خوبی داشته اما کافی نیست. این اقدام مکانیزم چندان پیچیدهای هم ندارد . همین که صدا و سیما با دعوت از صاحب نظران و افراد به معنای واقعی متخصص و فاقد گرایش جناحی و پیشینهی اجرایی دعوت کند تا شرایط موجود را برای مردم تبیین کنند و زنگ گفتمان ملی را به صدا درآورند، به تدریج زمینهی پاسخگو کردن تمامی کسانی که کوتاهی کردهاند فراهم میشود و تعریفی نوین از خطوط قرمز با محوریت منافع ملی شکل میگیرد که به بالا رفتن آستانه تحمل مردم و همراهی آنها با دولت کمک میکند . به موازات چنین اقدامی مرکز پژوهشهای مجلس که در مقایسه با نهادهای موازی عملکرد قابل قبولتری داشته ، در راستای تقویت بدنه کارشناسی مهمترین نهاد مشورتی از اساتید دانشگاه و همچنین صاحبان خرد و تجربه و دلسوز دعوت کند در جلسات غیرعلنی به تشریح وضعیت کشور و ترسیم افق های پیش رو برای نمایندگان بپردازند . برداشتن چنین گام هایی برای تقویت احساس هم سرنوشتی و کاستن از حجم چالشهای داخلی لازم است. آنچه مسلم است تلاشها باید معطوف به همگرایی باشد نه پراکندگی . از منظری منصفانه ، تجدید نظر در برخی سیاست ها در راستای منافع ملی توسط هر جناحی دنبال شود نباید به عنوان دستاویزی برای سرزنش موضعگیریهای گذشته آن جناح مورد هجمه قرار گیرد . اینگونه امور را باید به داوری افکار عمومی واگذار کرد، مهم این است که با برداشتن موانع ایذایی، کوچههای بنبست را به خیابان و خیابانها را به بزرگراههای بینالمللی وصل کنیم و از نگاه جزیرهای رها شویم و ارتباطی هدفمند با کشورهای منطقه و جهان برقرار کنیم و از تهدیدها فرصت بسازیم و فقط و فقط به مردم بیندیشیم چرا که خشنودی خدا در گرو خشنودی مردم است.
باید اذعان داشت که اکثریت مردم تحلیل جناحی از وضعیت کشور ندارند.
نظر شما