فاطمه زردشتی نیریزی، نیریزان فارس:
فاطمه زردشتی نیریزی، نیریزان فارس:
اسم قصاب که میآید ناخودآگاه ذهن آدم میرود به سمت مردی با سبیلهای کلفت، ابروهای پرپشت و شانههای پهن... عجیب به نظر میرسد که زنی چاقو به دست گیرد، گوسفند سر ببرد و مثل یک مرد، ساطور به دست آن را تکه تکه کند.
سارا کاشفی اما دختر جوان بیست و هفت سالهای است که عین آب خوردن این کار را انجام میدهد... مدت زمان زیادی نیست که قصابی خود را بالاتر از بیمارستان و روبروی استادیوم باز کرده و امیدوار است به عنوان یک دختر جوان، روز به روز کارش بیشتر رونق بگیرد. گفتگوی ما را با وی میخوانید:
- اصالتاً اهل کجا هستید و مدرک تحصیلیاتان چیست؟
اصالتاً اهل روستای تلمهتابی هستم و دیپلم دارم.
- قصابی را چگونه یاد گرفتید؟
پدرم کشاورز و دامدار بود و با توجه به این که هیچ تجربهای از قصابی کردن گوسفند نداشت، مادرم گوسفند سر میبرید و پوست آن را میکند. یک پا مرد بود برای خودش. از کشاورزی گرفته تا دامداری، همه کار انجام میداد. نمیدانم از کجا قصابی کردن را یاد گرفته بود؛ اما از همان بچگی کنارش میایستادم و دوست داشتم این کار را انجام دهم تا این که رفتهرفته چاقو به دست شدم و این کار را یاد گرفتم. البته دوسه تا از برادرهایم هم گوسفند سر بریدن را بلدند؛ اما قصابی ندارند.
- چه شد که تصمیم گرفتید قصابی بزنید؟
دوست داشتم درس بخوانم و ادامه تحصیل بدهم؛ اما شرایطش مهیا نبود. مدتی در شیراز و یزد کار بستهبندی گوشت را انجام میدادم و از آن طرف چون سربریدن گوسفند را هم بلد بودم، انگیزهام برای بازکردن قصابی بیشتر شد. خب اگر میخواستم شغل دیگری را شروع کنم، باید از صفر شروع میکردم، آن کار را یاد میگرفتم و این زمان زیادی میبرد. اما در این کار ماهر بودم و آن را هم دوست داشتم. به خاطر همین قصابیام را باز کردم.
- زمانی که تصمیم گرفتید قصابیراه بیندازید، خانواده با شما مخالفتی نکرد؟
نه، اتفاقاً خیلی هم خوشحال شدند. ولی گاهی برادرهایم سربه سرم میگذاشتند که مگر میشود دختر هم قصاب شود؟
- آیا به جز شما قصاب خانم دیگری در نیریز وجود دارد؟
در نیریز نه، ولی احتمالاً در روستاها باشند. کلاً دختران و زنان روستایی به خاطر محیطی که در آن بزرگ شدهاند، دل و جرئت بیشتری برای انجام دادن این کارها دارند.
- آیا شغلتان را یک شغل مردانه میدانید؟
نان حلال درآوردن سخت است؛ خصوصاً در این روزها و با این وضعیت گرانی که زن و مرد باید پابه پای هم کار کنند. به نظر من هیچ شغلی زن و مرد ندارد. الان اکثر کارهای مردانه را زنان هم انجام میدهند؛ درحالی که همه کارهای زنانه را مردان نمیتوانند انجام دهند. همان طور که میبینید ما الان راننده کامیون زن داریم، راننده تریلی زن داریم، خلبان، فضانورد... مهم این است که بخواهی آن کار را انجام دهی...
- آیا خودتان صاحب مغازه هستید و پروانه کسب به نام خودتان است؟
یک سال به دنبال مجوز و پروانه کسب بودم. بارها رفتم دنبال کارهایش؛ اما گفتند نمیشود. کلاً در اساسنامه و قوانینشان جایی برای قصاب زن تعریف نشده و در حیطه اختیاراتشان نبود. به همین دلیل مجوز را به اسم پدرم گرفتم.
- به عنوان یک زن چه مشکلاتی در این شغل دارید؟
مشکل خاصی ندارم. فقط قصابی نیروی بدنی میخواهد. بلند کردن لاشه گوسفند به تنهایی کمی مشکل است؛ هرچند برای من زیاد سخت نیست و در حد لاشه 40- 30 کیلویی را به راحتی میتوانم بلند کنم. البته از دید بعضیها شاید این کار برای من مشکل به نظر برسد. اما خب آدم تا کاری را بلد نباشد، به نظرش آن کار سخت میآید. به عنوان مثال کسی که رانندگی بلد نباشد، فکر میکند رانندگی کردن کار سختی است؛ اما وقتی آن کار را یاد گرفت، متوجه میشود که زیاد هم سخت نیست. از آن طرف مغازهام را با کلی قرض و بدهی راه انداختهام و اگر مسئولان شهر بتوانند در این زمینه کمکم کنند، لطف بزرگی در حق من انجام دادهاند.
- واکنش مردم با دیدن شما چیست؟
برایشان خیلی تعجبآور است. در همین مدت کمی که قصابیام را باز کردهام، بیشتر مشتریهایی که مراجعه میکنند، وقتی مرا میبینند با تعجب نگاهم میکنند و در ادامه وقتی ساطور به دست میشوم، سؤالاتشان را میپرسند که این کار برایت سخت نیست؟ چرا این شغل را انتخاب کردی؟ میتوانی به تنهایی این کار را انجام بدهی؟ من هم با لبخند جوابشان را میدهم و میگویم نه! برایم سخت نیست.
- آیا خاطرهای هم در این زمینه دارید؟
زمانی که برای گرفتن حق و حقوقم که در شرکت کار میکردم به صنف کارگران مراجعه کردم، به رئیس صنف کارم را توضیح دادم. ایشان اصلاً باور نکرد که من بتوانم گوسفند سر ببرم و پوست بکنم. به همین خاطر به من گفت یک روز یک گوسفند میخرم و باید در حضور خودم این کار را انجام بدهی. خلاصه چند روز بعد ایشان با من تماس گرفت و گفت گوسفندی خریدهام و در حضور من و خانوادهام بیا کارهایش را انجام بده. ایشان با خانمش به دنبال من آمدند و وقتی به آنجا رفتم، دیدم گوسفندی که ایشان میگوید یک قوچ بزرگ است. خلاصه جلوی نگاه متعجب آنها شروع کردم به سربریدن و پوست کندن آن گوسفند که این برایم خاطره جالبی بود. بعدها دوستانم عکسم را با همان گوسفند زده بودند روی کیک تولدم.

نظر شما
جهت حمایت از شما آیا اگر بخواهیم میتوانید گوسفند برایمان قربانی نمائید و گوشتش را برایمان بفرستید؟
میخواستم پول بفرستم و یک گوسفند را قربانی کنید و به افراد مستحق بدهید. ممنون.