تعداد بازدید: ۳۶۷
کد خبر: ۱۰۴۹۷
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۴۰۰ - ۰۷:۳۸ - 2021 11 July
به بهانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری
محمدتقی فاضل میبدی استاد دانشگاه مفید قم
برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم بهانه‌ای بود تا باری دیگر بحث «جمهور» و لزوم پاسداری از آن به میان آید. بویژه آن که چهره‌های شاخصی از کاندیداها ردصلاحیت شدند  و حتی کسی چون علی لاریجانی هم که از مقربان نظام است نتوانست از سد شورای نگهبان عبور کند.
 
ریشه لفظ جمهوری، اصطلاح لاتین «res publica» به معنای «امر عمومی» است. در تعریف کلی، جمهوری شیوه حکومتی است بر پایه مردم‌سالاری که مردم آن، حق حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی خودشان را (مستقیم یا غیرمستقیم) از طریق زمامدارانی که با رضایت و رأی آنان (مستقیم یا غیرمستقیم) تعیین می‌کنند به گونه‌ای که توارث در آن دخالتی نداشته باشد.
  زمامداران نیز اقتدارات معین قانونی خود را در یک مدت محدود و تحت نظارت مردم اعمال می‌نمایند.
 
در زیر  نوشتاری از محمدتقی فاضل میبدی استاد دانشگاه مفید قم (منتشر شده در خردادماه 1390) برگزیده‌ایم  که در آن به اصالت رأی جمهور در اندیشه امام خمینی(ره) پرداخته است که به مناسبت نزدیکی سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی و انتخابات ریاست‌جمهوری به بازنشر آن پرداخته‌ایم.
 
مروری بر اندیشه‌های امام در پاریس و در سخنرانی‌های پس از پیروزی انقلاب نشان می‌دهد که ایشان برای رأی «جمهور مردم» اصالت قائل بودند... اندیشه جمهوریت، آزادی، رأی مردم و مردم‌سالاری جزو اندیشه‌های رکنی نظام جمهوری اسلامی است... امام خمینی برخلاف ارباب کلیسا حاکمیت دینی را از طریق مردم ممکن می‌دانست.
 
امام خمینی پیش از اینکه یک اندیشمند سیاسی باشد، فقیهی بود که براساس اندیشه فقاهت فعالیت مبارزاتی خود را آغاز کرد. نوآوری ایشان در اندیشه فقاهت این بود که جمهوریت را در کنار اسلام می‌دید و اندیشه جمهوری اسلامی برای نخستین بار توسط این فقیه بزرگوار مطرح شد. هرچند سالها پس از آن عده‌ای خواستند آن‌ را اینگونه توجیه کنند که امام مصلحتاً اندیشه جمهوری را مطرح کرده است و در اسلام رأی اکثریت معنا ندارد، این ولی فقیه است که مشروعیت‌بخش نظام است و مردم در تحقق مشروعیت هیچ نقشی ندارند.
 
اما مروری بر اندیشه‌های امام در پاریس و در سخنرانی‌های پس از پیروزی انقلاب نشان می‌دهد که ایشان برای رأی «جمهور مردم» اصالت قائل بودند. ولی متأسفانه پس از رحلت ایشان با تلاش عده‌ای که در مقام حذف جمهوریت بودند، اندیشه جمهوریت به عنوان یک تئوری مغفول واقع شد و مسئله فقاهت بر جمهوریت غلبه پیدا کرد. 
 
مسئله برجسته دیگر در اندیشه امام تأکید ایشان روی مسئله «آزادی» بود. امام قائل بود که تمام گروه‌ها در کشور آزادند و هر کسی باید سخن خود را بدون هیچ توطئه‌ای بگوید و در قالب آزادی اندیشه، تشکیل احزاب تحقق یابد.
 
اندیشه جمهوریت، آزادی، رأی مردم و مردم‌سالاری جزو اندیشه‌های رکنی نظام جمهوری اسلامی است. آنچه که دنیا را متوجه این نظام کرد، دین در کنار سیاست و یا جمهوریت در کنار اسلامیت بود. در دانشگاه‌های دنیا این مسئله مورد توجه فراوان قرار گرفت. دانشمندان زیادی به نقد و بررسی این مسئله پرداختند. این توجه شاید از آن رو بود که اروپا در دوران قرون وسطی این اندیشه را با شکست پشت سر گذاشته بود. تنها تفاوت در این بود که آنان ارزشی برای رأی مردم قائل نبودند. روحانیت کلیسا همه چیز را برای خود می‌خواست. اما با شروع نهضت پروتستانتیسم و آمدن جریان لائیسیته، حاکمیت کلیسا در هم شکسته شد. در ایران، امام خمینی برخلاف ارباب کلیسا حاکمیت دینی را از طریق مردم ممکن می‌دانست و اینگونه بود که برای نخستین‌بار در کنار یک نظام دینی، نهادهای انتخابی از قبیل پارلمان، ریاست جمهوری و انتخابات خبرگان برای رهبری مطرح شد و قانون اساسی کشور پس از حاکمیت خداوند، حاکمیت را از آنِ مردم دانست. راه درست‌تر آن بود که بعد از رحلت امام، بُعد جمهوریت نظام برجسته‌تر می‌شد و در کنار آن آزادی‌های مصرح در قانون اساسی، بالاخص مطبوعات را پاس می‌داشتیم.
 
 از ویژگی‌های مرحوم امام اصرار بر این امر بود که نهاد حکومت تا آنجا که ممکن است در دست روحانیت نباشد و روحانیت ناظر بر جریان دولت باشد و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را انجام دهد. اما متأسفانه آنطور که باید روحانیت در جایگاه خود قرار نگرفت و مردم پاره‌ای از شکست‌ها را به حساب روحانیت گذاشتند، این واقعه‌ای بود که نباید اتفاق می‌افتاد. جالب این که در دعوا و اختلاف میان شورای نگهبان، که یک نهاد عمدتاً روحانی است، با مجلس که نهادی عرفی است، امام طرفداری از شورای نگهبان را انتخاب نکرد، بلکه برای حل این اختلاف مجمع تشخیص مصلحت را پیشنهاد کرد که افرادی از طرف روحانیون و غیر روحانیون در آن حضور دارند تا اداره کشور تنها در دست روحانیت نباشد و صاحبان تخصص و تجربه در آن حضور داشته باشند.
 
 بدین ترتیب به نظر می‌رسد در ایام سالگرد رحلت امام رسانه‌ها باید به نقد و بررسی افکار گذشته بپردازند. زیرا هیچ‌گاه امام قائل نبود که سخنان او، در زمینه حکومت و ارتباط با دیگر کشورها، سخن آخر است. استناد به سخنان امام در مسائل ارزشی می‌تواند همیشگی باشد؛ اما در مسائل مربوط به امور سیاسی نمی‌توان این سخنان را جاودانه پنداشت، همانطور که سخنان معصومین نیز چنین است. فی‌المثل رابطه با کشوری مثل آمریکا را اگر امام در زمان حیات خود نهی کرد، این دلیل نمی ‌شود که همیشه این قطع ارتباط وجود داشته باشد، باید تأمین مصلحت نظام را منظور کرد. بنابراین ما اگر خواسته باشیم امام را به عنوان رهبر و مؤسس انقلاب و نظام جمهوری در ذهن جامعه زنده نگهداریم باید به حقایق بیشتر توجه کنیم و به نقد و بررسی افکار ایشان بپردازیم که این بهترین بزرگداشت برای امام خمینی خواهد بود.
 
 
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها