«باید فرهنگسازی کنیم» این جملهای است که در بسیاری موارد بوسیله مسئولین در راستای ارائه راهکار برای حل بسیاری از مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مطرح میشود. وقتی بحث از مشکلاتی همچون:
١- محیطزیست ٢- مصرف بیرویه ٣- بینظمی ٤- قانونگریزی ٤- خراب کردن
اموال عمومی و... میگردد، جمله «باید فرهنگ سازی کنیم» تکرار میشود. به
راستی فرهنگ چیست؟
تاکنون مردمشناسان و جامعهشناسان بیش از ٢٥٠ تعریف از فرهنگ ارائه
کردهاند که البته بُن مایه همه آنها چندان تفاوتی با هم ندارد.
فرهنگ را شیوه زندگی، آنچه انسان را از حیوان جدا میکند، مجموعه افکار و
دانستههای نظری و عملی، کلیه امور مربوط به ارزشهای انسانی، آداب، رسوم،
اطلاعات، تخصصها، علم، هنر، خانواده و مذهب، محیط فوق جسمانی، میراث
اجتماعی، مجموعه مساعی (تلاشهای) بشر برای تطابق با محیط و اصلاح امور
زندگی، تعریف کردهاند.(١)
در تعریفی مشروحترگفته شده فرهنگ عبارت است از: مجموعه علوم، دانشها،
هنرها، افکار، عقاید، اخلاقیات، مقررات، قوانین، آداب، رسوم و سایر
آموختهها و عادتهایی که انسان به عنوان عضو جامعه کسب میکند.(٢)
اگر بخواهیم کاملتر از مفاهیم بالا بگوییم باید عناصر مادی ساخته و پرداخته
ذهن و دست بشر را نیز به تعاریف بالا بیفزاییم همچون میراث فرهنگی،
مصنوعات و تولیدات بشر در همه زمینهها.
بنابراین فرهنگ هم دارای عناصر مادی است و هم عناصر غیر مادی.
این مقدمه را گفتم تا بپردازم به بحث «فرهنگ عمومی» در کشورمان.
سالهاست شورایی در سطح کشور، استانها و شهرستانها تشکیل شده به نام «شورای فرهنگ عمومی».
ائمه محترم جمعه رئیس این شورا هستند، استانداران و فرمانداران نایب رئیس و
رؤسای فرهنگ و ارشاد اسلامی دبیر آن و بیش از ٢٠ سازمان دولتی و غیر
دولتی نیز عضو آن هستند.
وظایف زیادی برای آن در آئیننامه مربوط، مشخص کردهاند؛ اما به نظر میرسد در سطح کشور دستیابی به اهداف این شورا رضایتبخش نیست.
در سطح شهرستان نیریز تا آنجا که بنده خبرهای مربوط به جلسات این شورا را
دیدهام بر خلاف سالهای قبل که عمدتاً مسائل تبلیغاتی در دستور کار شورا
قرار میگرفت، خوشبختانه به مباحث اصلی فرهنگی و اجتماعی همچون طلاق
پرداخته شده است که کاری مطلوب و ضروری است.
اینجانب به عنوان یک معلم ساده جامعهشناسی به تحقیق و به تجربه بر این
باورم که لازم است مسائل زیر- به عنوان پیشنهاد- توسط این شورا مورد کنکاش
قرار گیرد:
١- علل قانون شکنی و قانون گریزی در بسیاری از زمینهها از جمله ترافیک شهری و جادهای.
٢- عادت نکردن به نظم، وقتشناسی، رعایت حقوق دیگران، احترام به دیگران و انضباط اجتماعی.
٣- تنبلی اجتماعی و ضعف شدید وجدان کاری.
٤- ضعیف شدن نهاد خانواده وکاهش اثر تربیتی آن بر اعضا و پیدایش پدیدهای مثل ازدواج سفید.
٥- رشد شتابان ریاکاری، دروغگویی، غیبت، تهمت و نادیده گرفتن حیثیت فردی و اجتماعی دیگران.
٦- احساس بیگانگی با اموال عمومی و تخریب آنها، آتش سوزی مراتع و جنگلها،
تخریب سرویس بهداشتیهای عمومی، اتوبوسها و مینیبوسهای خطوط عمومی،
امکانات مدرسه، دانشگاه، نوشتن یادگاری با حکاکی روی درختان سبز.
٥- بیتوجهی بسیار بالا به نظافت و بهداشت اماکن عمومی همچون خیابانها، بوستانها، کوچه، بازار و...
٦- رها کردن فاضلاب در کوچه و جداول عمومی.
٧- علل فرهنگی قاچاق کالا، انسان، مواد مخدر، اعتیاد و طلاق.
٨- رشوهخواری و دستاندازی به بیتالمال در سطوح مختلف.
٩- خرید و فروش رأی در انتخابات و سایر بیاخلاقی و بداخلاقیهای سیاسی و مخصوصاً انتخاباتی.
١٠- رشد سر سام آور پروندهها در دادسراها و دادگاهها.
١١- ...
اخیراً اعلام شد وزارت کشور گزارشی در ده هزار صفحه ازآسیبهای اجتماعی
ایران تقدیم رهبر فرزانه انقلاب نموده و ایشان با مطالعه آن بسیار ناراحت
ومحزون شدهاند.
اینها و بسیاری موارد دیگر حاکی از آن است که در زیر پوست جامعه و
لایههای زیرین اجتماعی، معضلات فرهنگی اساسی و ساختاری وجود دارد که
نیازمند:
الف) شناسایی کامل، دقیق، بیطرفانه و علمی
ب) ارائه راهکارکاربردی
ج) عملیاتی نمودن راهکارها
میباشد. امید است که دست اندرکاران با تأمل و در عین حال امیدوارانه به این مسایل بپردازند انشاءا...
شاد و سالم و موفق باشید
پی نوشت:
١- محسنی، منوچهر(١٣٧٠) جامعهشناسی عمومی، تهران: کتابخانه طهوری، ص ١٩٢
٢- همان، ص١٩١