تعداد بازدید: ۱۲۶
کد خبر: ۱۹۸۲۹
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۱ - 2024 11 April
نویسنده : سجاد بهزادی

طبقه متوسط امروز جامعه ایران نحیف‌تر از همه سال‌های گذشته است. این طبقه بیشتر از آنکه کنشگر باشد، تقلا‌گر شده است و برای ماندن در حداقل وضعیت خود و زندگی در حیات بشری، دست وپا می‌زند تا غرق نشود.

بین جامعه تقلاگر و کنشگر، خیلی فرق است. انسان برای دوام و تداوم بقای خویش و نیاز‌های زیستی خود همواره در تلاش و تقلاست. این تلاش معطوف به جسم و جان است و حیوانات دیگر نیز برای بقاء خود چنین تلاشی تا آستانه مرگ دارند. تقلا و تلاش این چنینی از دیدگاه هانا آرنت یک نوع فعالیت تکراری است که آغاز و پایانی ندارد، انسان‌ها در این قلمرو مانند حیوانات تابع ضرورت‌های زیستی یا طبیعی خود هستند.

اما کنشگری اتفاقی بزرگ‌تر است. به دنبال کنشگری، فرد کنشگر می‌خواهد هویت خویش را اثبات کند و می‌خواهد حضور اجتماعی، سیاسی و هنری در جهان انسانی داشته باشد. در وضعیت این چنینی فرد اندکی از دغدغه‌های معیشتی فاصله می‌گیرد و برای کنشگری در حوزه عمومی تلاش می‌کند.
در اصل ۴۳ قانون اساسی نیز محتوایی هست که می‌گوید: «در تنظیم برنامه اقتصادی کشور، شکل، محتوا و ساعات کار می‌بایست چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار نیز داشته باشد.»

به باور من این اصل از قانون اساسی تأکید بر «کنشگرا» بودن افراد جامعه دارد. اگر طبقه متوسط را عامل اصلی تحرک اقتصادی و نشاط سیاسی و اجتماعی هر جامعه‌ای بدانیم، امروز این اصل از قانون اساسی در تنگناترین وضعیت خود قرار دارد.

کنشگرا بودن جامعه، نیازمند حضور یک طبقه متوسط بزرگ است. هر کشوری برای رسیدن به توسعه، راهی جز تقویت طبقه متوسط ندارد. حتی اگر آن کشور شاخص‌های مطلوب دمکراسی را نداشته باشد و طبقه متوسط در گام دوم ظهور خود، ساختار‌های آن کشور را نیز به چالش ببرد.

نمونه آشکار آن، کشور چین است. این کشور باوجود چالش‌های دمکراسی و انسداد سیاسی، گفته می‌شود رشد بخش خصوصی در چین، یک طبقه متوسط حدود ۴۰۰ میلیون نفری ایجاد کرده که پیش بینی می‌شود تا سال ۲۰۳۰ به ۸۰۰ میلیون نفر برسد.

کشور‌های جهان، باوجود همه فاصله‌های طبقاتی و فقری که بخش‌هایی از عالم را فرا گرفته است، همچنان طبقه متوسط بزرگ را ضامن توسعه و امنیت خود می‌دانند. نانسی بردسال؛ یک اسطوره در عرصه توسعه اقتصادی و بازیگر مهم اندیشکده‌های توسعه در جهان اعتقاد دارد «بهترین تضمین برای حکمرانی خوب، تقویت طبقه متوسط است؛ چون تاریخ به ما گوشزد می‌کند طبقه متوسط بزرگ و گسترده که احساس امنیت کند، بنیاد محکمی است تا حکومتی کارآمد و دموکراتیک ایجاد و حفظ شود.»

در جامعه ایران، اما وضعیت به گونه‌ای دردناکتر برای طبقه متوسط پیش می‌رود. این طبقه در سالی که گذشت مهاجرت را هدف قرار داد و رفتن را بر ماندن ترجیح داد. یک جامعه‌شناس به تازگی هشدار داده است «آمار مهاجرت آنقدر هست که جمعیت ایرانیان خارج از کشور را تغییر داده است. با مهاجرت بخش عظیمی از قشر متوسط، عملاً این طبقه فعال و مؤثر جامعه دیگر وجود خارجی ندارد؛ قشری که می‌تواند موتور تغییر مثبت در جامعه باشد، رو به اضمحلال است.»

اندک طبقه متوسط باقیمانده در جامعه ایران، به شدت وابسته به حقوق آخر ماه و درآمد معین خود است. چنین طبقه متوسطی همیشه در مواجهه با رکود اقتصادی شکننده خواهد بود و درآمدشان در‌برابر شوک‌های وارده به خانوار و نیز نسبت به کل اقتصاد نامطمئن است.

اندک طبقه متوسط نحیف باقیمانده در جامعه ایران، از ترس سقوط به جمعیت بزرگ طبقه پایین و فقر زده کشور، به شدت تقلا می‌کند و آینده‌ای پایدار برای خود متصور نیست. این طبقه حتی دیگر خود را بخشی از فرآیند‌های آینده نمی‌بیند. نظام حکمرانی باید بفهمد، آینده بدون طبقه متوسط، آینده ترسناک و ناکامی است.

اگر به تعبیر یک وزیر هوش مصنوعی در اجلاس داووس ۲۰۲۴، کشور‌هایی که درآینده مجهز به هوش مصنوعی نیستند، در میان ملل تمام شده تلقی خواهند شد؛ بدون تردید کشور‌هایی هم که طبقه متوسط فربه و کنشگرایی ندارند، از کوران تحولات بین‌المللی عقب می‌مانند و باید با توسعه پایدار برای همیشه خداحافظی کنند.

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها