باز مدرسهها باز شد تا بعضی سرویسهای دانشآموزی (نه همه آنها) تا آنجا که ماشینشان جا دارد، بچههای زبانبسته را مثل گوسفند زبانبستهتر بریزند داخل ماشین و ویراژ بدهند. حتی شنیده شده بعضی از این سرویسها از کوچه پس کوچهها رفت و آمد میکنند تا پلیس را دور بزنند و مشمول جریمه نشوند.
در حالی که این کارها خوبیت که ندارد هیچ، قباحت هم دارد.
از آنطرف، همان بعضی رانندهها که این کارها را میکنند میگویند به خدا
مخارج جواب نمیدهد. از قبض آب و برق گرفته تا پول بنزین و مایحتاج خانه را
اگر در یک کفه ترازو بگذاری، و در کفه دیگر، ماشینِ پر از دانشآموز را
قرار دهی، باز هم برابری نمیکند. آدم نمیداند دلش برای بچهها بسوزد،
برای رانندهها بسوزد، برای نظام آموزشی بسوزد، یا برای پلیسها!
اینجانب به پلیسهای محترم پیشنهاد میکنم به جای این که سر فلکه تجمع کنند، یواشکی بروند دم در مدارس و آنجا مچ بگیرند.
قُلمراد