همه روی سکوهای طرح چوبی که با فرشها و پشتیهای سنتی پوشیده شده لم دادهاند و دور از هیاهوی شهر و غم دنیا، پُکی به قلیانشان میزنند و تعریف میکنند. بعضیها با گوشی تلفنشان ور میروند و برخی با هم تخته نرد بازی میکنند.
موضوع قهوهخانهها و عرضه قلیان در آنها چند وقتی یک بار در جامعه خودنمایی میکند و موافقان و مخالفانی دارد. بعضی وقتها هم با آنها برخورد میشود و برای چند وقتی آرم پلمب بر درِ قهوهخانه جلوه میکند.
مجوز بدهید تا بگیریم
امانا... فرضپور و هاشم پیوندی مسئول قهوهخانه دورهمی هستند. میگویند: «از سال ۱۳۹۰ با هزینهای حدود ۵۰۰ میلیون تومان اینجا را راهاندازی کردیم. اما در این مدت ۶ - ۷ بار پلمب کردهاند. این در حالی است که قهوهخانه در همه شهرها آزاد است و مجوز میدهند و در کنار آن کباب و نوشیدنی هم دارند. ما حدود هفت قهوهخانه در نیریز هستیم که میتوانند یک مجوز را زیر نظر یک صنف به ما بدهند.»
فرضپور ادامه میدهد: «من بچه فسا هستم. آنجا ۵۰ قهوهخانه هست و دانشکده علوم پزشکی با تعهد به آنها اجازه فعالیت داده است. اما این محدودیتهای نیریز در شرایطی است که ما برخلاف خیلی از شهرها نوجوانان زیر ۱۸ سال و خانمها را راه نمیدهیم. اما باز هم ما را اذیت میکنند.»
میگوید: «قهوهخانه جای لودگی نیست. همه نوع مشتری داریم که آدمهای درستی هستند. از سنگبریدار و کارمند اداره گرفته تا جوانها و... مردم میآیند اینجا یک ساعت مینشینند تا اعصابشان راحت باشد و خستگی بگذارند. رفیقشان را میبینند و یک ساعت تفریح میکنند.»
از رعایت موارد بهداشتی که میپرسم، پاسخ میدهد: «لبی قلیان یکبارمصرف است و حتی شیلنگ یکبار مصرف هم داریم. شیشهها هم ضدعفونی و شسته میشود.»
پیوندی نیز با بیان این که هر سرِ قلیان ۲۰ هزار تومان است، میگوید: «همین سر قلیان را در شهرهای بزرگی مثل شیراز بین ۷۰ تا ۱۱۰ هزار تومان میفروشند. ما اینجا دوربین مداربسته داریم و مشروبات الکلی و سیگار ممنوع است.»
او ادامه میدهد: «وقتی درِ اینجا را میبستند، مشتریهایمان به پارکها و جاهای دیگری مثل باغها میرفتند و مسائل دیگری برایشان به همراه داشت. قهوهخانه ما را پلمب میکردند و میگفتند مجوز ندارید. خب نمیدهند؛ بدهید تا بگیریم. چه کنیم؟»
مشتریهای آواره
علیرضا نریمان صاحب کلبه خلیج است. او هم قهوهخانهاش را از سال ۱۳۹۲ راه انداخته و تا حالا هفت تا هشت بار پلمب شده است.
میگوید: «حتی یک بار تا حدود ۵ ماه پلمب بودیم. مشکل اصلی ما با شبکه بهداشت است؛ وگرنه فسا پروانه کسب موقت دادهاند و تحت نظارت کار میکنند. اما اینجا مسئول بهداشت محیط میگوید قهوهخانه نباید باشد. به او میگوییم همه جای کشور وجود دارد؛ پاسخ میدهد در نیریز که زیر نظر من است، نباید باشد.»
او ادامه میدهد: «ما اینجا هیچ وقت مشکل بهداشتی نداشتیم. لبی و شیلنگ یکبار مصرف داریم. حتی مشتریهای ثابت برای خودشان شیلنگ و قلیان شخصی دارند که در شرایط بهداشتی برایشان نگهداری میکنیم و هر وقت میآیند، از قلیان خودشان استفاده میکنند.»
نریمان میگوید: «مشتریهای ثابت ما که بیشتر افراد سن بالا هستند، بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفرند و در شبانهروز ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر میآیند و استفاده میکنند. وقتی اینجا را پلمب میکردند، مشتریها آواره میشدند و مرتب تماس میگرفتند که چه کنیم؟ آنها به باغها یا پارکها پناه میبردند. این در حالی است که کشیدن قلیان جلوی خانوادهها در پارک مناسب نبود و در باغها هم معلوم نیست که چه مصرف میکنند و چه اتفاقاتی رخ میدهد.»
او پیشنهاد میدهد: «اگر بشود پروانه کسب موقتی بدهند و ساعت کار را بگویند، بهداشت بیاید سر بزند و نظارت باشد، هزینه و مالیاتش را هم میدهیم. اگر پروانه کسب بدهند خیلی بهتر است. زمانی که پلمب کردند، دنبال کارهای پروانه کسب رفتیم؛ ولی مسئول بهداشت محیط گفت من تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدهم.»
من اجازه نمیدهم
به سراغ مسئول بهداشت محیط شبکه بهداشت و درمان شهرستان نیریز میرویم. مهندس اکبر رحیمی میگوید: «از نظر قانون وزارتخانهای، الان ۱۴ یا ۱۵ سال است که هیچ مجوزی به مراکز عرضه قلیان داده نمیشود و در هر شرایطی وجود مراکز عرضه قلیان ممنوع است. نیازی هم نیست که ما بازدیدی انجام دهیم و بگوییم بهداشتی است یا نه یا این که اجازه بدهیم کار کنند یا نکنند. بخشنامه به ما میگوید ممنوع است و با همکاری اماکن و دستور دادستان، اگر ببینیم جایی فعالیت دارد یا شکایتی روی آن باشد، پلمب میکنیم. چون خود دادگستری هم بخشنامه دارد که برخورد کند.»
این گفتههای رحیمی در حالی است که اکبر شهسوار دادستان نیریز میگوید مرجع برخورد ما با این موارد، نظر شبکه بهداشت است و اگر او تشخیص دهد تهدید سلامتی است، ما دستور برخورد را صادر میکنیم؛ وگرنه قانونی در این زمینه وجود ندارد.
اما رحیمی میگوید: «حتی اگر دادگستری دستور برخورد نداشته باشد، از نظر ما کلاً ممنوع است. بررسی میکنیم و اگر ببینیم کسی فعال است، به دادستان نامه میزنیم و او هم به اماکن و شبکه بهداشت دستور میدهد جمعآوری و پلمب کنند. چون این مراکز سلامت را به خطر میاندازند، تحت نظارت هم نمیتوانند فعالیت کنند.».
اما مگر با بستن این مراکز، دیگر قلیان مصرف نمیشود؟
رحیمی معتقد است با بستن این مراکز، مصرف قلیان کاهش چشمگیری پیدا میکند.
صحبتهای رحیمی در حالی است که در کشور ما دخانیات مثل سیگار و توتون و تنباکوی قلیان تولید میشود.
مسئول بهداشت محیط اذعان میکند: «بله، متأسفانه این مسئله وجود دارد. ولی ما دستورالعملهایی داریم که میگوید این مراکز سلامت جامعه را به خطر میاندازد و باید با آن برخورد شود. مسئله این است که وقتی یک مکان مورد تأیید قرار بگیرد، یک بچه به خانوادهاش میگوید من میخواهم به فلان جا بروم که مورد تأیید بهداشت است و در صورتی که در دسترس باشد، امکان مراجعه خیلی از جوانها وجود دارد. ما در برخی قهوهخانهها شاهد حضور نوجوانان ۱۲ - ۱۳ ساله هستیم. چطور میتوانیم نظارت کنیم که مثلاً مسئول آنجا مواد روانگردان یا مخدر درون قلیانشان نگذارد؟ این موارد قابلیت بررسی برای ما ندارد؛ بنابراین مکانی که برای آنها امن باشد، نباید برایشان وجود داشته باشد.»
خانوادهها راضیاند
صحبتهای رحیمی در شرایطی است که احمد حسیننژاد مسئول کافه شیشهای میگوید: «جوانان به جای این که جاهای نامناسبی بروند، میآیند اینجا و خانوادههایشان هم رضایت دارند بروند جایی که سالم است.»
او به همراه شرکایش چهار سال پیش این مکان را حدود ۹۰۰ میلیون تومان خریده و به گفته خودش با تنباکو و ذغال فروش ۶ تا ۷ خانوار هستند که آنجا نان میخورند.
ادامه میدهد: «در این مدت ۵ بار پلمب شدیم و هر بار دو تا سه ماه بسته بودیم. رفتیم تعهد دادیم و باز هم آن را بستند. تا حالا سه بار قلیانهایمان را بردهاند و هر بار ۱۰ میلیون تومان دوباره هزینه کردیم و قلیان خریدیم.»
با ناراحتی عنوان میکند: «میگویند نمیخواهیم قهوهخانه در شهر باشد. در صورتی که همه جای ایران وجود دارد. هر چه میگوییم چه مشکلی دارد تا برطرف کنیم، نمیگویند.»
ادامه میدهد: «من برای پیگیری تا شیراز و دانشگاه علوم پزشکی استان رفتهام. بازرس فرستادند، بازدید کردند و گفتند مشکلی ندارد. ولی شبکه بهداشت نیریز تأیید نمیکند. اگر کارت بهداشت و پروانه کسب موقت میدادند، کارمان درست و اصولی بود؛ مثل شهرهای دیگر که زیر نظر اماکن پروانه موقت میدهند. اما در اینجا مسئول بهداشت محیط میگوید تا من هستم، اجازه نمیدهم.»
مسئول بهداشت محیط شهرستان نیریز، اما این موضوع را که در شهرهای دیگر به مراکز عرضه قلیان مجوز داده شده باشد، رد میکند و میگوید: «به هیچ عنوان هیچ موردی که تحت نظارت علوم پزشکی بوده و در ۱۵ سال گذشته مجوز جدیدی گرفته باشد، نداریم. شک نکنید اگر هم فعالیت میکنند، کم کاری شبکه بهداشت آن شهرستان است. من باید کار خودم را انجام دهم. باور کنید اگر یک روز این سختگیری را رها کنم، ۳۰۰ قلیانی اطراف نیریز راه میافتد.
اما اگر از دانشگاه علوم پزشکی استان تأیید کنند یا فرماندار نامه بنویسد که مجاز است، مشکلی نیست و من مقاومت نمیکنم.»
خدا زیادش کند
به یک قهوه خانه دیگر در بیرون شهر میروم. ج. ش ۳۶ ساله مشتری آنجا است. با انرژی خاصی میگوید: «خدا زیادش کند و خیر و برکت بدهد به کار و بار قهوهخانهها. اگر نبودند، ولو بودیم؛ یا دنبال شرب خمر بودیم یا لودگی یا مواد مخدر. چه کنیم؟ تفریحی که وجود ندارد. در نیریز ساعت ۷ و ۸ شب که میشود، همه جا مثل شهر مردهها تعطیل است. بالاخره جایی داریم و دنبال شبنشینیهای خراب نیستیم.»
میخندد و میگوید: «من هر جایی میروم، زنم گیر میدهد کجایی و چکار داری؟ ولی تنها جایی که خیالش راحت است و چند ساعت یک بار هم زنگ نمیزند، همین جا است. اینجا معامله سنگ و ماشین میکنند، جمع خودمانی است و جو سالمی دارد.»
مسئول آنجا، اما میگوید: «با ۴۴ سال سنی که از خدا گرفتهام، نه کار و باری هست و نه پشتیبان مالی دارم. راه درآمدی نیست؛ اینجا را با ۵۰ میلیون تومان وام راه انداختهام و ماهی سه میلیون تومان اجاره میدهم؛ آن هم با دو بچه و خانه اجارهای. اما به راحتی میآیند درِ آن را میبندند، قلیانهایمان را جمع میکنند و میروند. خلاف که نکردیم؛ مواد مخدر و مشروب نداشتیم که چنین برخورد میکنند. در شهرهای دیگر مثل شیراز، بیش از ۵ میلیارد تومان برای یک قهوهخانه هزینه کردهاند؛ پس میآیند آن را تعطیل میکنند؟ نه، تحت نظارت دارند کارشان را انجام میدهند. باید بیایند جلو و مشروط موافقت کنند؛ نه این که بگویند مشتریهایتان را بیرون کنید؛ میخواهیم درِ آن را ببندیم.»
او که نمیخواهد خودش را معرفی کند، ادامه میدهد: «بیایند قوانینی بگذارند و آزاد کنند. مثلاً بگویند پروانه کسب بگیرید، افراد زیر ۲۰ سال را راه ندهید، خلاف نکنید، دوربین نصب کنید، بهداشت را رعایت کنید، مختلط نباشد، طبق اصول بروید جلو و نظارت باشد؛ نه این که پلمب کنند.»
امنیتی که کمتر میشود
میگوید: «به نظر من پلمب کردن و منع آن، قانونی نیست؛ چون در همه شهرها برقرار است. امنیت شهر با بستن این مراکز تأمین نمیشود؛ بلکه بدتر میشود. چون جوانها به مراکزی میروند که هیچ نظارتی نیست و هر جرم و خلافی ممکن است رخ دهد. یکی از مسئولان یک بار به من گفت مدتی که این مراکز را میبندند، آمار برخی جرائم در خفا و پروندههای خاص چند برابر میشود.»
ادامه میدهد: «من با فرماندار که خودش اهل داراب است صحبت کردم. آنجا ۴۶ قهوهخانه فعال تحت نظارت دارد. جوانها چه کار کنند؟ یک ساعت رفع بیکاری است. نه آدم خلاف میآید و نه زن و بچه. تازه باید فکری هم به حال خانمها کنند تا آنها هم بتوانند استفاده کنند. اینجا همه سرشان به کار خودشان است. میآیند یک ساعت مینشینند و میروند. کاری هم به کار کسی ندارند. من اینجا همه نوع مشتری دارم؛ از سنگبریدار و پزشک گرفته تا دانشجو و کاسب و ...»
از آنجا و از میان جوّ گرم و صمیمی قهوهخانه بیرون میروم. باد سردی به صورتم میخورد. دوباره از دور شهر را میبینم و دغدغههایش را...