روزی روزگاری مردم دیدند یک نفر بر یک نی بلند سوار شده و مانند کسی که سوار اسب باشد در میدانِ بازی میدود و میجهد و میخندد. همه ایستاده بودند و او را تماشا میکردند و میگفتند: «دیوانه است، دیوانه است.»
پیرمردی از آنجا میگذشت. او را صدا زد و پرسید: «هیچ معلوم است داری چهکار میکنی؟»
دیوانه گفت: «دارم اسبسواری میکنم!»
پیرمرد گفت: «کو اسب؟ اینکه نی است.»
دیوانه گفت: «نی یا اسب مگر برای تو ضرری دارد که در کار من دخالت میکنی؟»
پیرمرد گفت: «یک آدم عاقل هیچوقت این کار را نمیکند.»
دیوانه پرسید: «کدام کار آدم عاقل مسخره نیست و عاقلانه است؟»
پیرمرد گفت: «عاقل کار مفید میکنند، زندگیاش را اداره میکند، قدری هم استراحت و عبادت و مطالعه میکند.»
دیوانه گفت: «عاقل وقتی همۀ این کارها را کرد و همهچیزش را روبهراه کرد آیا حق ندارد قدری گردش و بازی کند یا بخندد؟ اگر در محلی که مزاحم کسی نیست سوار اسب شود و خوشحال باشد آیا عیبی دارد؟»
پیرمرد گفت: «ولی آخر اسبسواری با نی سواری فرق دارد.»
دیوانه گفت: «چه فرقی دارد؟»
پیرمرد گفت: «عجب گیری افتادیمها، اسبسواری با نی سواری فرقی ندارد؟ مگر دیوانه شدهای؟»
دیوانه گفت: «به نظر من اسبسواری با نی سواری هیچ فرقی ندارد. من میدانم که اگر هم بر اسب سوار بودم دیگر بیش از این که هستم خوشحال نبودم، آیا تو بخیل هستی که من خوشحال باشم؟»
پیرمرد گفت: «من بخیل نیستم، خوشحال باش ولی چرا بهجای اسب بر نی سوار شوی که مردم تو را دیوانه حساب کنند؟»
دیوانه گفت: «والله اینش دیگر تقصیر من نیست، کسی که مرا دیوانه حساب میکند میخواهد با مسخره کردن من خودش را عاقلتر جلوه بدهد. من دلم را به نی سواری خوش کردهام. این کار هم برای هیچکس ضرری ندارد. اگر میآمدم پشت دیوار خانۀ تو میدویدم میتوانستی اعتراض کنی ولی اینجا میدان بازی است، من هم خوشحالم، آنها هم که مرا تماشا میکنند از نی سواری من بیش از تماشای یک اسب خوشحالاند، پس دیگر هیچ دلیلی ندارد که بروم غصه بخورم چرا اسب ندارم. من تمام کارهای واجب و لازم را روبهراه کردهام و حالا نیم ساعت وقت پیدا کردهام که برای خودم شادی کنم. دیوانه هم کسی است که نان خودش را میخورد و زحمت میکشد تا مرا از خوشحالیام محروم کند. تو اگر کاری عاقلانهتر سراغ داری برو همان کار را بکن که دیوانه نباشی.»
دیوانه این را گفت و اسبش را هی کرد و خرم و خوشحال به راه خود رفت؛ و آنوقت مرد عاقل با خود گفت: «بیچاره دیوانه است.»