تعداد بازدید: ۱۸۹
کد خبر: ۱۲۶۱۷
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردين ۱۴۰۱ - ۲۰:۴۲ - 2022 01 April
ماجراهای من و بی‌بی

کبری خانم گفت:

- ننه‌ی قاسم رِ میگم! بدبخت چه پیرزن بی‌آزارِ بی سر و زبونی، میگه من فقط ماخام یَی همگویی داشتاشم بلکه اَ ای تَنِی دربیام! دُمال یَی پک و پیرزنی میگرده که اَ تنِی درُش بییَره...

بی‌بی از توی فکر آمد بیرون و چارقدش را مرتب کرد...

- ایشالا که یکی هی زودیا گیرُش میا!

کبری خانم که رفت بی‌بی دست به کمر تمام قد جلویم ایستاد...

نگاهش کردم...

- چیزی شده بی‌بی؟

پوزخندی زد و دوباره زل زد به من...

- چیزی شده بی‌بی؟ چرا اینطوری به من نگاه می‌کنین؟

- چمدونُته بسی؟

نگاهش کردم...

- قراره جایی برم؟

- هوم...

- کجا؟

- خونِی بُوات!

- کی؟ من؟

- پَ ن پَ... عمت!

- خونه‌ی بابام چکار بی‌بی؟ خبریه؟

- نیگا ننه، دیه هرچی خوردی و خوابیدی و خوشگذرونی کردی بسه. من یَی همگویی ماخاسم که تو بری من همگو بوشو نیسی. بیس و چار ساعته گوشیت دسُته اصن انگار نه انگار که منم آدمم....
- ولی بی‌بی...

- ولی ملی ندره ننه، ای مدت اومدی خوردی و خواویدی هیش طوری‌ام نیس. حالام دیه شتر دیدی ندیدی... ماخام بگم ننه‌ی قاسم بیا اینجا بلکه اَ ای تنِی در بیام...

- ینی همه‌ی فکراتون رو کردین بی‌بی؟

- ها!

- نمی‌خواین بیشتر فک کنین؟

- نع!

- راس راسی برم بی‌بی؟

- وووووووی... هاااااااااااااااا!

*****

- مشغول آشپزی بودم که گوشی‌ام زنگ خورد...

- الو، بی‌بی‌جان، شمایین؟ حالتون خوبه؟ قربان شما. مام خوبیم. چی؟ بیام اونجا؟ چکار آخه؟ نمیشه تلفنی بگین چکارم دارین؟ چشم، چشم، جوش نیارین اومدم...

*****

بی‌‌بی نگاهم کرد...

- پ کو چمدونُت؟

- چمدون؟ چمدون برا چی بی‌بی؟

- بری چی‌چی؟ خو میه نیخِی پَلو من وِیسی؟

- نه دیگه بی‌بی جون، گفتین نمونم دیگه....

- تو غلط کردی. میری هی حالا چیاته ورمیداری مییِی اینجا، فمیدی؟ قیافَم بری من نیگیری.

- ینی چی بی‌بی؟ پس ننه‌ی قاسم چی میشه؟

- رف!

- رفت؟

- ها! رف...

- برا چی بی‌بی خب؟

- والا بِجی که او بشه پرستار من، من شدودَم پرستار او! از صب تا شو بری خانم بپز و بوشور و بذا جلوش. نه کِرِیه خونِی می‌داد، نه قبضِ اووی، نه قبض برقی، دیروزم دیه در شده ازُم گفته ماهی یه تومن میسونم حرف می‌زنم که احساس تنِی نکنی! آدم چی‌چی بگه والا! دیه برش گفتم نیخوا بییِی وَسلام.
نفس عمیقی کشید...

- حالام بیا بیشین، برو پسین چمدونُته وردار بیار...

- میرم میارم بی‌بی فقط...

- هااااا؟ فقط چی‌چی؟

- ننِی قاسم گفته یه تومن، من چون بی‌بی‌م هستین هشتصد بیشتر نمی‌گیرم!

*****

و چه دردی داشت جای لنگه دمپایی بی‌بی!

گلابتون

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها