زاده ۱۳۳۹ خورشیدی در نازیآباد تهران، شاعر ایرانی معاصر، مجری رادیو و تلویزیون و سرایندهی سرود ملی جمهوری اسلامی ایران.
در سال ۱۳۶۱ به جلسات شعر حوزه هنری وارد شد. در سال ۱۳۶۲ همکاری خود را با رادیو آغاز کرد و نویسنده برنامه رادیویی راه شب شد و همزمان به سرودن شعر نیز پرداخت. سال ۱۳۶۳ مجموعه شعر «نجوای جنون» را چاپ کرد. در سال ۱۳۶۸ مدیریت گروه کودک و نوجوان رادیو را به عهده داشت و همزمان به عرصه ترانهسرایی نیز وارد شد. سال ۱۳۷۱ کتاب «شعر امروز» را با موضوع تحولات قالبهای شعری طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۰ همراه با محمدرضا محمدی نیکو به چاپ رساند. در سال ۱۳۷۲ با پخش برنامه ۱۲۰ قسمتی «تماشاگه راز» با موضوع تحقیق و پژوهش در سبک هندی از شبکه دوم سیما مطرح شد.
باقری طی سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۴ مدیریت اداره کل موسیقی و سرود صداوسیما را به عهده گرفت. وی در سال ۱۳۸۳ مجدداً با عنوان رئیس شورای شعر و عضو شورای عالی شعر وارد مرکز موسیقی و سرود صداوسیما شد. کتاب «مدیر باش، رئیس» آخرین اثر منتشرشده از ساعد باقری است که در اسفند ماه سال ۱۳۹۴ رونمایی شد. بسیاری از اشعار او در تولید آلبوم خوانندگان مطرح کشور چون عبدالحسین مختاباد، علیرضا افتخاری، حسامالدین سراج و محمد اصفهانی مورد استفاده قرار گرفتهاست.
دیریست که دل، آن دل دلتنگ شدنها
بیدغدغه تن داده به این سنگ شدنها
آه ای نفسِ از نفس افتاده! کجا رفت
در نای نی افتادن و آهنگ شدنها؟
کو ذوق چکیدن ز سرانگشت جنون، کو؟
جاری به رگ سوختهی چنگ شدنها
زین رفتن کاهل چه تمنّای فتوحی؟
تیمور نخواهی شد از این لنگ شدنها
پای طلبم بود و به منزل نرسیدم
من ماندم و فرسودهی فرسنگ شدنها
*****
کُشتی مرا، اکنون بگو دیگر چه میخواهی؟
زین کشتهی بیآرزو دیگر چه میخواهی؟
در جان من دیگر نماند آن شور سرمستی
خالی ز مِی شد آن سبو، دیگر چه میخواهی؟
گفتی بگو، گفتم، ولی نشنیدی و در من
افسرد ذوق گفتگو، دیگر چه میخواهی؟
حالم چه میپرسی، نشسته خار در چشمم
زهراب جوشد از گلو، دیگر چه میخواهی؟
با اشک پروردم تو را ای گل، ولی هیهات
کان آب برگردد به جو، دیگر چه میخواهی؟
خون دل عاشق حلال انگاشتی، حق بود
خونش حلالت باد، از او دیگر چه میخواهی؟