تعداد بازدید: ۲۴۰
کد خبر: ۱۵۴۱۷
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۴۰۱ - ۱۹:۳۶ - 2022 19 December
author
روزنامه نگار: امین رجبی

گستره‌ی جغرافیایی مردمانی که به زبان فارسی و گویش‌های گوناگون آن سخن می‌گویند و یا به آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی وفادارند، محدود به مرز‌های سیاسی نیست. آنچه امروز به نام ایران در دنیا شناخته می‌شود، جزئی (هرچند اصلی) از این گستره بزرگ فرهنگی است که برخی آن را «ایرانشهر» می‌نامند.

فارسی یا پارسی، توسط حدود ۱۲۳ میلیون گویشور که اکثراً در ایران، تاجیکستان، ازبکستان، عراق، روسیه، آذربایجان و افغانستان قرار دارند، صحبت می‌شود، که تقریباً ۱.۶۴ درصد از مردم جهان را شامل می‌شود. (سایت مؤسسه زبان دهخدا)

ما به خود می‌بالیم که چنین زبان و فرهنگ ریشه‌داری داریم و شاهکار‌های فرازمانی و بزرگی، چون شاهنامه فردوسی، مثنوی مولانا، دیوان حافظ، گلستان و بوستان سعدی، منطق‌الطیر و الهی‌نامه و اسرارنامه ... عطار، مخزن‌الاسرار و خسرو و شیرین و لیلی و مجنون و هفت پیکر ... نظامی همه به زبانِ مادریِ ما هستند.

در این گستره‌ی بزرگِ فرهنگی، آیین‌های ریشه‌داری وجود داشته که برخی همچنان نیز به حیات خود ادامه می‌دهد از جمله: نوروز و یلدا.

کوتاه سخن این که این فرهنگ همواره مورد احترام جهانیان بوده و از آن به نیکی یاد می‌کنند.

دکتر ایرج افشار ایران‌پژوه نستوه عمری را پای ایران‌شناسی گذاشت و با هزینه شخصی و گاهی به همراه خانواده به سراسر ایران سفر کرد و گوشه‌گوشه  این سرزمین پهناور را مورد مشاهده و کنکاش علمی قرار داد. او در این مسیر حداقل 5 بار فقط به نی‌ریز سفر کرد و هر بار به ثبت و ضبط آثار تاریخی و فرهنگی این شهر همت گماشت.

اگر نبود این همت مثال‌زدنی، ما امروز از دانستن درباره برخی آثار تاریخی و فرهنگی محروم بودیم. از جمله در همین نی‌ریزِ فارس که ایرج افشار نوشته‌ای تاریخی بر دیوار مسجد جامع صغیر درباره وقایع حمله سید یحیی دارابی کشفی به نی‌ریز را دید و از آن عکسبرداری کرد و در مجله یغما به چاپ رساند. اکنون این امید هست که با تلاش دکتر مختار کمیلی بتوانیم به آن عکس‌ها از دیوارنوشته و حتی مسجد جامع صغیر دست یابیم. آنچه امروز هیچ نشانی از آن بر زمین نیست.

کارِ بزرگِ افشار، ثبت و ضبط و تحقیق درباره فرهنگ و آثار فرهنگی و تاریخی این سرزمین است. این فرهنگ اگر به نسل‌های بعدی منتقل   نشود،  به تدریج خاکِ فراموشی می‌گیرد و آنگاه به سختی، فرزندانِ فرزندانِ ما به آن آگاهی خواهند داشت.

وظیفه تک‌تک ماست که ابتدا خود آثار ادبی بزرگان را بخوانیم و بفهمیم.

نگارنده خود رنج فراوان می‌برد که تاکنون نتوانسته منطق‌الطیر و اسرارنامه و الهی‌نامه را بخواند. از مخزن‌الاسرار و هفت‌پیکر چیزی نمی‌داند. این کم‌مایگی مایه شرمساری است.

این‌ها اگر به زبان‌های دیگر بود، بی‌تردید در مهد‌های کودک و مدارس و دانشگاه‌ها و تلویزیون‌ها و صحنه‌های تئاتر و سالن‌های سینما آنقدر نمود داشت تا  ملکه‌ی ذهن مردم شود و خاکسترِ فراموشی نگیرد.

در کشورِ ما از نهاد‌های رسمیِ فرهنگی و آموزشی توقعی نیست که خود درگیر ابتلائات فراوانِ بودجه و سیاست‌گذاری و سیاست‌زدگی و مصلحت‌اندیشی و بی‌برنامگی و بی‌راهگی و شلختگی هستند.

ما مردم اگر برای فرهنگ و تاریخ و ادبیات دلمان می‌تپد، به جای این که بنشینیم و بر جانِ دولت و مسئولان غر بزنیم و البته به جایی هم نرسیم، باید از خودمان شروع کنیم. ابتدا فرهنگ و تاریخِ شهر و استان و سپس کشور را بشناسیم.

بدانیم شعله و شهاب و سحاب نی‌ریز که‌ها بودند و چه‌ها کردند. سید قطب‌الدین محمد نی‌ریزی چه نظریه‌های سیاسی داشت و چه توصیه‌ها به سلطانِ وقت، شاه حسین صفوی کرد و چه نامه‌ها نوشت تا وطن را از فتنه‌ی افغان دور بدارد.

بدانیم مَثَل‌ها و واژه‌های اصیل نی‌ریزی کدام‌ها هستند و چگونه ادا می‌شوند و چه معنا‌ها دارند.

همه‌ی این‌ها بار‌ها و بار‌ها به همت پژوهشگرانی بی‌توقع و عاشق، چون محمدجواد پورصدر، مختار کمیلی و محمدعلی پیشاهنگ در نشریات محلی عصر نی‌ریز و نی‌ریزان فارس و نی‌تاک به چاپ رسیده و می‌رسد.

آثار بزرگانِ ادبیات را که هر کدام فخرِ زبان فارسی و هدیه فرهنگ ایرانی به جهانیان هستند بخوانیم و هم خود بهره‌ی این جهانی و آن جهانی ببریم و هم در اقدامی ضروری و بسیار مهم، به فرزندانِ خود منتقل کنیم.

اکنون داستان‌های کودکانه از مثنوی معنوی و گلستان و بوستان و منطق‌الطیر به وفور در کتابفروشی‌ها و کتابخانه‌ها وجود دارد. این‌ها را حتماً در کنارِ آثار فاخر جهانی برای فرزندانمان بخوانیم.

مجموعه کتاب‌های مفیدِ «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» اثر نویسنده فقید مهدی آذریزدی «پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» حاوی همین داستان‌های ساده شده برای کودکان است.

اگر ما که میراث‌داران و صاحبان و فرزندانِ این فرهنگیم، برای آن دل نسوزانیم و، چون ایرج افشار حتی به اندازه‌ی دانه‌ی ارزنی برای آن کاری نکنیم، آتش این فرهنگ سرد و خاموش می‌شود و هویت ما به پوچی می‌گراید.

چنین مباد

غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
سیداشرف طباطبایی
Canada
۰۹:۱۰ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
0
0
سلام و درود بر همه تان؛ همه قلم بدستان و صاحب نظران ... از سردبیر فرهیخته تا هیئت تحریریه و نویسندگان دانا و دلسوز این رسانه معظم

سرمقاله را خواندم و خواندم ... نه یکبار.
آتش به جانم انداخت از ندانم کاری ها و فرصت سوزی های بیشماری که هرکدام از ما بسهم خود داشته ایم، پریشان شدم. اقرار می کنم که خود حقیر از سهامداران بزرگ این کاروان کنهکارانم!
گرچه ضرب المثل معروف که می گوید " جلو ضرر را هرزمان بگیری نفع است " کمی امید می دهد، اما باید بگویم : " جلو ضرر را اگر خیلی دیر بگیریم فقط ضرر است.
امیدوارم خیلی دیر نشده باشد.
مطلع هستید که بنده در حال ساخت مستندی تلویزیونی به نام "شهر من نی ریز" در هفت قسمت از شهرمان نی ریز هستم. در این راه تمام تلاش و تجربه سالیان طولانی فعالیت هنری ام را بکار گرفته ام تا هدیه ای قابل به پیشگاه بزرگان شهرمان از آب در آید. البته تمام سعی خود را کرده ام که امانتدار قابلی از طرف همشهریانم باشم.
با مطالعه سرمقاله نغز و پر مغزتان این جسارت را یافتم که دست یاری بسویتان دراز کنم و استدعا داشته باشم که از یاری تان مرا برای باروری این مستند، یاری فرمایید.
مقیم تهران هستم. اما آماده گفتگو و شرکت در جلسات هستم.

ارادتمند شما،
سیداشرف طباطبایی
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها