در دهه ۱۹۳۰ برای کمک به خانوادهاش، مشاغلی مانند گویندگی تئاتر، فروشندگی کفش و حتی گارسونی در رستوران را تجربه کرد.
مدتی بعد، تحصیل در دانشگاه را نیمهتمام گذاشت و در جریان جنگ جهانی دوم در نیروی هوایی آمریکا خدمت کرد و در پایان جنگ در استودیوی فاکس قرن بیستم بهعنوان فیلمنامهنویس مشغول بهکار شد.
شلدون پیش از رویآوردن به رماننویسی، فیلمنامهها و نمایشنامههایی نوشت که او را برنده جایزههایی همچون اسکار بهترین فیلمنامهنویسی و جایزه نمایشنامهنویسی تونی کردند. او در داستاننویسی بسیار موفق بود و با انتشار تنها ۱۹ رمان، هفتمین نویسنده پرفروش تاریخ است.
وی افزون بر رماننویسی بیش از ۳۰ فیلمنامه، ۲۵۰ فیلمنامه تلویزیونی و ۱۰ نمایشنامه نوشت.آثار شلدون در بیشتر کشورهای دنیا منتشر شد و عنوان نویسندهای را که رمانهایش بیشترین ترجمه جهانی را داشته، بهدست آورد. ناشر آثارش برآورد کرده که تا زمان مرگ شلدون ۲۷۵ میلیون نسخه از کتابهای او در بازار کتاب دنیا مورد خرید و فروش قرار گرفتهاست.
شلدون سرانجام در بیمارستانی در کالیفرنیا بر اثر ذاتالریه درگذشت.
جملات زیر از اوست:
- تو دو انتخاب داری:
میتوانی فرار کنی و مخفی شوی و دنیا را به خاطر مشکلاتت سرزنش کنی، یا اینکه ایستادگی کنی و تصمیم بگیری که شخص مهمی باشی.
- فقیر بودن، فقط در کتابها رمانتیک است.
- تسلیم نشو. آدمهای منفیباف زیادی هستند که سعی خواهند کرد تو را دلسرد کنند. به آنها گوش نده. تنها کسی که میتواند مجبورت کند تسلیم شوی، خودت هستی.
- هر چیزی که تغییر کرده موقتی است، چرا که دوباره تغییر خواهد کرد.
- برای اینکه موفق شوی نیاز به دوستانی داری، و برای اینکه خیلی موفق شوی نیاز به دشمنانی داری.
- معمولاً مردم وقتی به پایان یک فصل میرسند، کتاب را میبندند و میخوابند. من با ظرافت جوری کتاب مینویسم که وقتی خواننده به انتهای فصل رسید، مجبور شود بازهم صفحه بزند.