بیشترین گروه بیکاران جویای کار، فارغ التحصیلان دانشگاهی از فوق دیپلم تا دکتری هستند. این مسئله علل گوناگونی دارد از جمله: ناهماهنگی بین رشتههای تحصیلی دانشگاهی و نیاز کشور به تخصصهای مختلف، رسوبات کار اداری و پشت میزنشینی که در فرهنگ ما هنوز وجود دارد، ضعف سرمایهگذاری، تخصصی نبودن بسیاری از مشاغل اعم از دولتی و غیردولتی و از همه مهمتر ضعف مهارت کافی فارغالتحصیلان.
مهارت همیشه با مدرک تحصیلی به دست نمیآید. هر چند در عمل این دو باید همراه و توأم باشند اما به دلیل ضعف نظام آموزشی ما اعم از آموزش عمومی (ابتدایی تا پایان متوسطه) و آموزش عالی، دانشآموزان و دانشجویان موفق به دریافت مدرک تحصیلی میشوند در حالیکه همه آنها مهارت کافی در رشته تحصیلی خود کسب نکردهاند؛ به عنوان مثال ممکن است کسی کاردانی، کارشناسی و... رشته کامپیوتر، برق، شیمی، فیزیک، زراعت، دامپروری، روان شناسی، حقوق وجامعهشناسی خوانده باشد اما مهارت کافی نداشته باشد. مهارت، کاربرد علمی یافته های تحصیلی است.
نیاز مشاغل موجود، نیاز مهارتی و عملیاتی است. به عبارت ساده کارفرما اعم از دولت و غیردولت از جوینده کار، انتظار انجام کار دارد نه فقط مدرک تحصیلی.
یک لیسانس برق باید بتواند به راحتی در نیروگاه کار عملی انجام دهد، یک کارشناس حقوق باید در حد یک وکیل یا یک قاضی مهارت داشته باشد، یک روانشناس باید بتواند مشاوره بدهد، یک جامعهشناس باید بتواند وارد میدان پژوهشهای اجتماعی شود، سبب شناسی کند و راهکار علمی و کاربردی ارائه دهد. اما متأسفانه به دلایلی که گفته شد فارغ التحصیلان (نه همه آنها بلکه بسیاری از آنها) پس از دریافت مدرک از مهارت برخوردار نیستند و کارایی عملیاتی ندارند یا خیلی کم دارند. تا آنجا که بنده برخورد داشتهام بیشتر فارغالتحصیلانی که با تلاش خودشان و دانشگاهشان در حین تحصیل مهارت را به خوبی فرا گرفتهاند، بیکار نمانده و پس از فراغت از تحصیل یا خودشان کارآفرینی کردهاند یا جذب بازار کار در رشته خودشان شدهاند.
بنابراین برای شاغل شدن لازم است در حین تحصیل تلاش کرد که مهارت لازم کسب شود یا پس از فارغ التحصیلی دورههای مهارتی و تجربی را گذراند. به طور حتم کسی که لیسانس زراعت دارد به محض ورود به حوزه کار عملیاتی و آموزش عملی با سرعت زیادی ماهر میشود چون اطلاعات تئوریک و پایهای را دارد و چه بسا از یک کشاورز باتجربه، قویتر و دقیقتر عمل کند؛ از این جهت در خانه نشستن و منتظر آگهی استخدام بودن نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه مشکلات جانبی و حاشیهای نیز درست میکند. بارها گفته و نوشتهام فارغ التحصیلان حتی یک روز پس از فارغالتحصیلیاشان را نباید از دست دهند؛ حتی اگر شهریه بپردازند و آموزش میدانی و عملیاتی بیاموزند یا مجانی نزدِ یک کارفرما و در رشته خودشان مشغول به کار شوند، نه تنها چیزی از دست نداده اند بلکه خیلی چیزها به دست میآورند که از همه مهمتر شاغل شدن آنهاست.
نکتهای که سیاستگزاران و تصمیم سازان باید به آن توجه کنند بها دادن به مهارت در همه مشاغل است، چه اشکال دارد که مجوز تأسیس دفتر مشاور املاک به فارغ التحصیلان رشته حقوق و رشتههای مرتبط با آن داده شود؛ هر چند مشاغلی مانند مشاور املاک نیازمند گروهی چند رشتهای است، چون هم باید بتوانند ارزشیابی ملک را انجام دهند، هم ارزیابی فنی و هم انجام معامله حقوقی. در نظر بگیرید اگرسه فارغ التحصیل متشکل از یک کارشناس حقوق، یک مهندس عمران ویک کارشناس اقتصاد با تأسیس شرکت سهامی خاص اقدام به دریافت مجوزتأسیس دفتر مشاور املاک کنند چقدر در میدان عمل کارساز خواهند شد.
اگر این سه نفر مهارت کافی داشته باشند آیا دیگر شاهد آن خواهیم بود که یک ملک توسط یک مشاور املاک متری یک میلیون تومان و توسط دیگری ۵۰۰ هزار تومان و توسط دیگری دو میلیون تومان( در یک روز) قیمتگذاری شود؟!
منتظر دریافت نظرات خوانندگان عزیز به ویژه عزیزان فارغ التحصیل هستم.
شاد سالم و موفق باشید