تعداد بازدید: ۲۱۹
کد خبر: ۱۹۶۴۲
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ - ۲۳:۴۶ - 2024 15 March
author
روزنامه نگار: امین رجبی

در روز‌های منتهی به جمعه‌ی انتخابات و در هیاهوی تبلیغات پرطمطراق نامزدها، خبری متفاوت و پرتأثیر و تأثّر در فضای مجازی منتشر شد.

ماجرا چه بود؟ یک مادر باردار و در آستانه‌ی زایمان، در منطقه برف‌گیر جاجن بابلکنار گرفتار شده و امکان انتقال به مراکز درمانی را نداشت و همانجا در حالِ زادن بود.

شویِ درمانده و نگران با اورژانس تماس می‌گیرد و درخواست کمک می‌کند. کارشناس اورژانس متوجه می‌شود که جانِ مادر و نوزاد در خطر است و در آن هوای برفی و با آن راه‌های ناهموار، امکان کمک‌رسانی بموقع وجود ندارد. بناچار همانجا و از پشت تلفن به او کمک می‌کند تا اقدامات فوری را انجام دهد.

رسانه‌ها نوشتند: نوزاد بعد از به دنیا آمدن گریه نمی‌کرد، و جفت هم از مادر خارج نشده بود. وضع‌حمل در منطقه برف‌گیر جاجن بابلکنار گزارش شده بود. پدر بچه با اورژانس تماس می‌گیرد. کارشناس اورژانس زهره مهرآور پشت تلفن به پدر بچه آموزش داد که چگونه نوزاد را به گریه بیندازد. تلاش بی‌وقفه او منجر به نجات جان مادر و فرزند شد، لحظاتی که هم کارشناس اورژانس را به گریه انداخت هم همه کسانی که صدای زهره مهرآور را شنیدند.

رئیس اورژانس ۱۱۵ بابل در این باره گفت: مشاوره تلفنی کارشناس ارتباطات ۱۱۵ بابل جان مادر و نوزادی را که به خاطر شدت برف در مناطق بالادست بابلکنار در روستای جاجن بابل گرفتار شده بودند، نجات داد.

میر سعید رمضانی افزود: طی تماس تلفنی با مرکز اورژانس، وضع حمل خانم باردار در منطقه برف‌گیر جاجن بخش بابلکنار بابل گزارش شد که پس از ۲۵ دقیقه طاقت‌فرسا و تلاش بی‌وقفه کارشناس ارتباطات اورژانس ۱۱۵ دانشگاه علوم پزشکی بابل منجر به نجات جان مادر و فرزندی به نام «عبدالله» شد.

رئیس اورژانس ۱۱۵ بابل گفت: این ماجرا از آنجایی دلهره‌آور شد که هم جان نوزاد و هم جان مادر در خطر بود، چون نوزاد بعد از به دنیا آمدن گریه نمی‌کرد و هم جفت از مادر خارج نشده بود که با تلاش خانم مهرآور کارشناس اورژانس ۱۱۵ بابل اقدامات مشاوره‌ای به پدر خانواده داده شد و جان مادر و فرزند نجات پیدا کرد.

این مقام مسئول تصریح کرد: پس از انجام مشاوره تلفنی، آمبولانس ۱۱۵ بابل به مکان مورد نظر رسید و مادر و فرزند را به بیمارستان ۱۷ شهریور مرزیکلا منتقل کردند که پس از انجام مراقبت‌های لازم و برطرف شدن خطر ترخیص شدند.

با تولد این نوزاد، این خانواده دارای ۲ فرزند دختر و یک فرزند پسر شد.
*****

پس از این اتفاق (که اگر در کشوری غربی رخ می‌داد، خبر آن همه دنیا را می‌گرفت)، فایل صوتی گفتگوی تلفنی خانم مهرآور کارشناس اورژانس با پدر بچه منتشر شد و در فضای مجازی دست به دست چرخید. در آن فایل به وضوح مشخص است که بانوی فداکار اورژانس با چه وظیفه‌شناسی و نگرانی (که انگار فرزند خودش است) پدر را راهنمایی می‌کند و در آخر که موفق می‌شود دو انسان را از مرگ حتمی نجات دهد، اشک شوق می‌ریزد.
همراهِ او بسیاری نیز که آن فایل صوتی را شنیدند، گریه شوق سر دادند.

کارِ این بانوی بزرگ چیزی از ریزعلی خواجوی و پترس فداکار کم نداشت و باید در کتاب‌های درسی هم بیاید و ماندگار شود.

زهره مهرآور به ما آموخت که هر کدام از ما فارغ از درماندگی در مشکلات اقتصادی و خستگی از دعوا‌های سیاسی و رنجِ مشکلات اجتماعی وظیفه داریم که در هر شغل و جایگاه و وظیفه‌ای که هستیم، فداکارانه کار کنیم.

نباید به بهانه مشکلات، از مسئولیت‌هایی که بر گردن ماست شانه خالی کنیم و هدفمان ساختن جامعه خودمان و خدمت به همشهریان و هموطنان‌مان باشد.

اگر هر کدام از ما در جایگاه خود یک زهره مهرآور باشیم، کشور آباد می‌شود و تیرگی‌ها و نحسی‌ها و پلیدی‌ها آرام آرام رخت بر می‌بندد و روشنی و امید و سرزندگی و شادی جای آن را می‌گیرد.

شاید بهترین دعا در این روز‌های واپسینِ سالِ کهنه و در آستانه‌ی ورود به سال جدید این باشد که برای مردم مظلوم ایران اشک شوق آرزو کنیم. تاریخ این ر ا به ما بدهکار است.

چنین باد

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها