در میان تمام اخبار مربوط به انتخابات ریاست جمهوری، نتایج انتخابات شورای شهر بوکان در غرب کشور بسیار مورد توجه اهالی رسانه و مردم قرار گرفت.
در انتخابات این شهر، 3 زن توانستند وارد شورای شهر بوکان شوند و یک نفر خانم هم توانست به عنوان عضو علی البدل به شورا راه پیدا کند.
موفقیت این 4 زن، بسیاری از نگاهها را به سمت خود جلب کرد. ژیلا عبدی که بنر تبلیغاتی او به صورت گسترده در شبکههای اجتماعی پخش شده بود رأی اول این دوره شوراهای بوکان بود.
جایگاه نفر ششم و هفتم هم به ترتیب به دو زن دیگر به نامهای گلاویژ حسنی و پخشان سلیمی رسید. ژیلا عبدی در دانشگاه درس حقوق خوانده اما وکیل نیست. او با دو هزار و ۷۰۰ رأی نفر اول شهر بوکان شده.
گلاویژ حسنی وکیل دادگستری است. از قضا او در دور اول بررسیها، رد صلاحیت هم شده بود و در این انتخابات توانسته دو هزار و ۴۷ رأی جمع کند. پخشان سلیمی هم دبیر علوم اجتماعی مدرسه بوده که فقط چهار رأی از حسنی کمتر به دست آورد.
برخی از ناظران سیاسی و البته بخشی از مردم بر این باور بودند که این زنان به خاطر پوسترهای جذاب و متفاوت توانستند به شورای شهر راه پیدا کنند و مردم به خاطر تخصص به آنها رأی ندادهاند.
در این میان سؤالی مطرح است که آیا مردم به مردان به خاطر تخصص رأی میدهند که این بار به زنان به خاطر تخصص رأی ندادهاند؟
در شورای شهر به ویژه در شهرهای کوچک، تنها مسئلهای که اهمیت ندارد تخصص در زمینه شهر است. در همین تهران با این همه ادعا، مگر مردم به خاطر کارشناس بودن به نامزدها رأی میدهند؟ نه، آنها فقط به لیست رأی میدهند. اگر سکه اصلاحطلبان رایج باشد، نماینده آنها وارد شورای شهر میشود و اگر انتخابات بیرمق باشد اصولگرایان به خیابان بهشت (محل شورای شهر تهران) میروند.
واقعاً اگر انتخابات در ایران بر اساس تخصص انجام میگرفت، میشد به انتخاب مردم بوکان ایراد گرفت که بر اساس چه معیارهایی به خانم ژیلا عبدی رأی دادهاید؟ اما واقعاً هیچ اشکالی به این انتخابات با سیستم فعلی وجود ندارد.
واقعاً چه اشکالی دارد این همه مردان بیتخصص وارد شورای شهر و روستای سراسر کشور شدهاند و حالا 4 زن این مسیر را طی کنند؟
نکته بعدی این است که این زنان به پوشش عرفی مردم نزدیک و از پوشش رسمی دور هستند و همین باعث توجه بیشتر مردم به آنها شده است. باید به این معنا هم توجه کرد این بانوان برای بوکان یک برند ساختهاند و ایران امروز از رأی مردم بوکان حرف میزند و بسیاری آنها را تمجید میکنند.
حداقل فایده این انتخاب این است که این زنان در شورای شهر، تصمیمات زنانه میگیرند و میتوانند به روح شهر کمک کنند. روح شهرهای ایران خسته و خاکستری است.
آنقدر در تمام این سالها به فکر گسترش فیزیکی شهرها بودیم که فراموش کردیم، مردم برای زندگی در یک شهر احتیاج به رنگ و شادی هم دارند. پایتخت را نگاه کنید؛ امان از رنگهایی که روح آدم را جلا بدهد. شهر پر شده از ساختمانهای سفید و سیاه!
نظر شما