تعداد بازدید: ۵۵۴
کد خبر: ۹۵۸۸
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۷:۴۶ - 2021 04 April
ماجرای تبعه غیرموجاز

زولَیخا بعد از ورانداز کردن خودش در آیَنه، رویش را طرف من بَکرد و بَگفت: نَظاره کون چَه سبزَه با نمکی هستم!


در دلم گفتَه کردم: کاش مَی‌توانستم مَثال سبزَه، روز سیزده بیرونت بیندازم. نَدانم با این قیافه و اخلاقی که تو داری بی جای سبزَه، درخت گره زدی که شَوهر بدبختی مثل من گیرت آمده یا آن قدر سبزَه گره بَزدی که زیرانداز درست بَکرده‌ای!


اما دلش را شکسته نکردم و بَگفتم: بلی، بیسیار بانمک هستی. دیگر در غذاهایت نمک نکون که شور مَی‌شود؛ با همان نمک خودت پوختَه کون.


بحث سبزَه و گره زدن آن در روز سیزده شد که مردم این وَلایت رسم دارند. من نَدانم این چَه اعتقادی است؛ اما اگر هم درست باشد، آن قدر مَیل بی موجرد ماندن در وَلایت ایران زیادَه کرده که روز طبیعت باید چند روز تمدید شود. اصلاً سازمان موحیط زیست و منابع طبیعی باید وارد عمل شوند؛ آخر موشخص است که وسعت مراتع وَلایت ایران با آمار موجردها تناسب ندارد.


روز سیزده که کندَه‌کاری تعطیل بود، با زولَیخا و نظیرنجیب بی دشت و بیابان رفتیم تا نَظاره کونیم مردم چَکار مَی‌کونند. یَک دختر را نَظاره کردم که سبزَه‌ای را گره کراواتی مَی‌زد تا حق مطلب را خوب ادا کرده باشد.


بی او گفتَه کردم: چَکار مَی‌کونی؟


هَول بَشد و بَگفت: هیچ، دارم دونبال گوربَه نَوروزی مَی‌گردم.


با خنده بَگفتم: مواظب باش اگر زیاد محکم گره بَزَنی، سبزَه پارَه و بختت کور مَی‌شود.


همان مَوقع که حواسش نبود، یَک گوسفند از گله‌اش جدا شد و گره دخترک را با بی‌خیالی تمام خوردَه کرد.


اشک در چَشمان دخترک حلقه بَزد و گفتَه کرد: بی نظرم ترشیدَه شوم...


بَگفتم: ناراحت نباش، این گره زدنها اگر فایدَه‌ای هم داشتَه باشد، یَک گره بی موشکلات زیندَگانی اَضافه مَی‌کوند.


هنوز حرفم تمام نشده بود که زولَیخا پسی کله‌ام بَزد و گفتَه کرد: داری چَه مَی‌گویی؟
بی دخترک گفتَه کردم: نَظاره کردی؟ اصلاً بی نظر من آن قدر موشکلات در این وَلایت زیادَه کرده که هر کسی باید یَک هکتار زمین چمن را گره بَزند تا این گره‌های کور زیندَگانی باز شود. شاید هم در آیندَه کلاسهای آموزشی سبزَه گره‌زنی راه بیفتد و جایگوزین آموزش بورس شود... ندانم...
نجیب


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها