هنوز چند روزی از مرگ سیروس گرجستانی طناز سینمای ایران و محمدعلی کشاورز دوست داشتنی نگذشته بود که دیگر پیرمرد دوست داشتنی تلویزیون و سینما یعنی احمد پورمخبر نیز به دیار حق شتافت.
پورمخبر فردی طناز اما به شیوه خودش بود با آن رفتار داش مشتیهای فیلمهای فارسی قدیم!
مصاحبه من با پورمخبر به ۱۱ سال پیش باز میگردد یعنی ٢٤ آبانماه ١٣٨٨ که در هفتهنامه عصر نیریز به چاپ رسید.
برای برگزاری جنگ شادی به شرقیترین شهر فارس یعنی نیریز آمده بود وقتی سراغش را گرفتم در اتاقی نشسته بود و سیگار وینستون خود را بیرون آورده بود و مشغول آتش زدنش بود.
موضوع را که با او در میان گذاشتم مرا در بغل گرفت و حسابی فشار داد و گفت: تو پسرم هستی هر چه میخواهی بپرس.
و در ابتدا به درخواست من یادداشتی نوشت که حالا پس از ١١ سال برایش تعبیر شده است:
ترسم از آن وقت که مرگ هوای دلم کند
غسال شُوید و زیر گل پنهانم کند
رفتم بر طبیب علاجی از دلم کند
آهی کشید و گفت: این درد بیدواست
بر هر که بنگری بر همین درد مبتلاست
پورمخبر با «بچههای آسمان» مجید مجیدی وارد دنیای هفت رنگ سینما شد اما با رضا عطاران و سریال «متهم گریخت» چهره شد.
حالا کمتر کسی است که این بابا بزرگ ٨٠ ساله سینما را نشناسد. مردی خندان که خود را آدم با نشاط و سرزنده میخواند.
متولد ١٣١٩ بود و با تأخیر در سن ٤٧ سالگی تشکیل خانواده و زندگی داد. تحصیلات بالایی نداشت اما به گفتهی خودش سیکل اون موقعها بالاتر از دیپلم حالاست. با همین سیکل میتوانستم به دانشکدهی افسری بروم.
اهل تهران و محلهی گلوبندک بود؛ شغلش معلمی روزمزد بوده و به دلیل عدم امنیت شغلی میوه فروشی را برگزید. او میگفت: «به میدان شوش میرفتم. پنج تن خربزه و هندوانه میآوردم میریختم گوشه خیابان و نصف قیمت میفروختم.»
در مصاحبهاش با من در مورد خانوادهاش گفت: نوه ندارم؛ اما ٤ فرزند دارم ٢ پسر و ٢ دختر. پسر بزرگم مصطفی ٢٣ ساله است؛ مابقی ٢٢ سال، ٢٠ ساله و یکی هم ١٨ ساله است.
تقدیر را عامل ورودش به سینما میداند. آن زمان هم چندان حافظهاش یاری نمیکرد و فرزندش دائماً اسامی فیلمهایی که نقشآفرینی کرده را بازگو میکرد.
وقتی پرسیدم وظیفهی یک بازیگر طنز برای شاد کردن مردم چیست؟ او گفت: به نظر من اگه یکی دو نفر ناراحتند، نشستند جایی، اگر یک نفر بیاید بذلهگویی کند و دل این دو تا رو شاد کنه اون جاش تو بهشته و این خصیصه از بچگی رفت تو ذات من. هر جا که میرفتم میدیدم که ناراحتن از ناراحتی درشون میآوردم.
میگوید با رضا عطاران و جواد رضویان راحتتر است و وقتی در مورد دستمزد بالای سوپراستارها میپرسم سری تکان داد و گفت: دستمزدها بالا نیست. بعضیها این کار رو کردن بعد هم پشیمون شدن. یکی اونجوری دستمزد میگیره و تر و خشک میسوزند. اون بابا گرفته ما باید بسوزیم. این خبرها نیست. به ما هر چی بدهند راضی هستیم.
وقتی از او پرسیدم که آیا از مردم نیریز راضی بوده گفت: بله... همه رقم ... توپ توپ استقبال کردند. از صغیر تا کبیر... مردمش همه خوب و با صفا. همه رقمه تحویلمون گرفتن. ما شرمندهی همشون هستیم. امیدوارم خداوند همه جوره این مردم خوب و باصفا رو برامون نگه داره.