اعتراضات هفته پیش به ظاهر فروکش کرد. رویکردحکومت میتواند دوگونه باشد:
١- خوشحال باشد و از کنترل اعتراضات خوشبین؛ نفسی تازه کند و همچون گذشته به روزمرگی بپردازد.
٢- نگاهی عمیق همراه با تأمل و ریشهیابی داشته باشد و سوزش آتشافروختهای را که فعلاً دودش فرو نشسته حس کند و درصدد خاموشی کامل آن برآید.
اگر رویکرد اول در پیش گرفته شود -که متأسفانه در گذشته این چنین بوده- نمیتوان امیدوار بود. چون نادیده پنداشتن واقعیت است و آتش زیرخاکستر را حس نکردن و خاکسترسردپنداشتن. نتیجه چنین پنداری مشخص است.
اگر نگاه دوم به عنوان یک مسئله اجتماعی کاملاً عمیق با ابعاد پیدا و پنهان مورد توجه قرار گیرد و اندیشهورزی برای سببشناسی آن در دستورکار هرم قدرت قرار گیرد میتوان امیدوار بود که واقعیت، آنچنان که هست مورد بررسی قرار گیرد و ریشههای اعتراضات درمان شود.
در این میان به دور از هرگونه شعار، تعصب، خوشبینی و بدبینی باید روی محورهای زیر تیزبینانه و بیطرفانه کنکاش کرد:
- قضاوت و برداشت توده مردم از فساد اقتصادی در کشور چیست؟
- داوری افکار عمومی در مورد سیاست خارجی و داخلی چیست؟
- مردم چه اندازه احساس یگانگی بین زندگی مدیران ارشد تا پایه و زندگی خود مینمایند؟
- اعتماد مردم به سخنان و مواضع حاکمیت چقدر است؟
- نگاه صاحبنظران و علمای علم سیاست، اقتصاد وجامعه به ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی چیست؟ آیا معتقد به بازنگری هستند یا نه؟ اگر هستند چه نظرات عالمانهای دارند؟ اگر نیستند دلایل کارشناسی آنها کدام است؟
هر کدام از این محورها میتواند زیرشاخههایی داشته باشد که پرداختن به آنها نه در این نوشتار میگنجد و نه در حوصله خوانندگان عزیز است.
امید است مسئولان ارشد، میانی و پایه رویکرد دوم را در پیش گیرند و چارهای اساسی بیندیشند. إنشاءا...
شاد و سالم و موفق باشید