تعداد بازدید: ۹۴۸
کد خبر: ۷۱۵۵
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۸ - 2019 27 October
ماجراهای تبعه موجاز

در روزنامَه خواندَه کردم مردمان وُلسوالی نَی‌ریز نصف مردمان وَلایت ایران گوشت خوردَه مَی‌کونند.


بی نظرم خیلی هم خوب است. گیاهخواری کَلاس زیادی دارد. داکتِرها هم همیشه گفتَه مَی‌کونند گوشت قرمز کمتر خوردَه کونید؛ ضرر دارد.


بی نظرم مردمان این وُلسوالی بیشتر باکلاسند تا فقیر. مَثال آن خانم خوش بر و رویی که دیروز نَظاره کردم دست بچَه خردسنش (خردسالش) را بَگرفته و مدتی گوشتهای آویزان دُکان قصابی را نَظاره مَی‌کوند.


او سرخ و سفید شد و بی قصاب گفتَه کرد ١٠ هَزار تومان گوشت مَی‌خواهم. اما قصاب بی جای ١٠٠ گرم، یَک کیلو گوشت بی خانم بَداد و بی او گفته کرد بی جای کَلاس گوذاشتن و گوشت نخوردن، بی فکر این طفل معصوم باش که در سن رشد است و باید استخوان‌بندی‌اش قوی شود.


یَک پیرزن خمیده را هم روز دیگر نَظاره کردم که مَی‌خواست نیم کیلو گوشت سَودا (خریدَه) کوند؛ قصاب دستش بند بود و گفت ١٠ دقیقه دیگر بیا. پیرزن بی دواخانَه کَنار قصابی روان شد، با کیسَه‌ای پر از دوا بیرون آمد و بدون این که بی قصابی و گوشتها نَظاره کوند، راه خانَه را در پیش بَگرفت. بی نظرم داکتِر دواخانَه بی او گفتَه بود گوشت قرمز برایت سم است.


اما بعضی مردمان این وُلسوالی اصلاً بی فکر سلامتیشان نیستند. امروز مرد چاق خوش تیپی را نَظاره کردم که از یَک موتِر (ماشین) مدل بالا پیادَه بَشد و یَک شقَه کامل بره سَودا کرد. یَک مقدار چربی و استخوان هم برای سگش در باغ بَخرید و بَرفت.


همان مَوقع یَک مزدور (کارگر) جیوان که در دستش یَک کیسَه با چند عدد کَچالو (سیب‌زمینی)، پَیاز و بادمجان رومی (گوجه‌فرنگی) بود، آمد و بی قصاب گفتَه کرد من هم مقداری استخوان، چربی و اَضافات گوشت مَی‌خواهم. اما قیمتش را که شَنیده کرد، نَگاهی بی کیسَه‌اش بکرد، سرش را پایین انداخت و بی خانَه روان شد.‌‌


یادش بی خَیر؛ افغانیستان که بودیم، همیشه یا ترید شوربا (آبگوشت) داشتیم، یا کلَه‌پاچَه یا قوارمه با روغن دونبه.
یَک چنین مردمانی بودیم ما...
نجیب


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها