/ کارگر ماهر و کاری امکان ندارد بیکار بماند
/ با کارگرایرانی خوب میتوان کارخانه را بهتر از افغانی اداره کرد
/ کارگر خوب کارگری است که سر وقت بیاید و غیبت نداشته باشد
/ کار هست؛ کارکن نیست. همین الان ٣ کارگر میخواهم و هیچ کس حاضر نیست بیاید
/حتی در همین بازار خراب میشود کار کرد
/میخواهند یک شبه راه صد ساله را بروند و تنشان را به هر شغلی نمیزنند
/ من تضمین میدهم کسی که مهارت داشته باشد و در کنارش وجدان کاری، امکان ندارد بیکار بماند. من خودم الان در به در دنبال همچین آدمی هستم
«کارفرمای بیچاره همه سرمایه و عمر و وقتش را گذاشته که ایجاد درآمد و اشتغال کند، در این وضعیت از حمایت قانون هم برخوردار نیست. شما بروید از همه کارفرماها سؤال کنید مشکل اصلی شما چیست؟ من اطمینان میدهم که نبود کارگر خوب یکی از سه مشکل اصلی کارفرماها است.»
این صحبت یکی از کارفرماهای نیریزی است که دل پری از کارگرانش دارد.
تعهدات کارگر و کارفرما
رابطۀ کارگری و کارفرمایی به اقتضای طبع خود و نیز به موجب قانون، آثار حقوقی متعدد و متنوعی را در بر دارد. ولی آنچه در عرصه عمل رخ میدهد، نشان دهنده این است که این دو قشر تاکنون نتوانستهاند حقوق و تکالیف خود در قبال دیگری را به طور کامل ادا کنند.
طبق قانون کار، برخی تعهدات کارگران در مقابل کارفرمایان عبارت است از: اجرای شخصی کار، رعایت دقت در اجرای کار، مراعات امانت، اجرای دستورهای کارفرما، رعایت مقررات انضباطی کارگاه.
همچنین تعهدات و تکالیف کارفرمایان در مقابل کارگران نیز پرداخت حقالسعی، رعایت شرایط کار، پرداخت حق سنوات، بیمه کارگران، پرداخت مطالبات معوقه کارگران در پایان کار، تسلیم گواهی انجام کار و تأمین ایمنی کارگاه را شامل میشود.
آمارها نشان میدهد بیش از نیمی از جمعیت کشور متعلق به جامعه کارگری است. اما هر چه هست به نظر میرسد حال کسب و کار در کشور خوب نیست و هر روز نیز بدتر میشود. امسال و پارسال فرقی نمیکند و در حوزه کار آنچه هنوز به گوش میرسد، مطالبات معوق کارگران، دست خالی کارفرمایان و اخراج های پایانناپذیر حوزه کارگری است.
گویا مشکلات حوزه کار جزئی از اخبار روزانه رسانهها و زبان بیزبان کارگر و کارفرما شده است. اما تاکنون بیشتر به موضوع حقوق کارگران پرداخته شده و درد دل کارفرمایان زیاد به گوش نرسیده است.
کارفرمای خوب، کارگرش خوب میشود
مریم حاجی نصیری که در پاساژ یکتا فروشگاه پوشاک زنانه دارد، میگوید: «تا حالا همه نیروهایم خوب بودهاند. خود کارفرما اگر رفتارش با کارمندش خوب باشد، آنها هم کار خوب انجام میدهند. ما هم باید با اخلاقهای مختلف کارگرها بسازیم.»
هر چند وضع کار و کاسبی خراب شده و به گفته حاجینصیری مثل پارسال نیست، اما میگوید وقتی به کسانی که درخواست کمک مالی دارند پیشنهاد کار میدهد، قبول نمیکنند و رضایتی به کار کردن ندارند.
محمود خداحافظی که در فروشگاه آرتا کار میکند، از کارفرمایش راضی است و میگوید کارفرمای او حق و حقوق همه کارگرانش را کامل و به موقع پرداخت میکند.
خداحافظی معتقد است کسانی که از شرایط کارشان ناراضیاند، بجز کارفرما ممکن است مشکل از کم لطفی خودشان هم باشد؛ این که توقع زیادی داشته باشند یا کارشان را به نحو احسن انجام ندهند و باعث شود کارفرما از آنها ناراضی شود.
به گفته خداحافظی، نیروهای کاری خوب و قابل اعتماد زیادند که اگر مراکز بیشتری مثل هایپراستارها باز میشد، میتوانستند سر کار بروند.
او میگوید: «من در کار خودم کسی را سراغ ندارم که مهارت داشته و بیکار باشد؛ ولی برخی از دوستانم میگویند مثلاً بهترین جوش صنعتی را انجام میدهیم، اما کاری برای ما نیست. البته شاید آنها هم غفلت از خودشان باشد.»
حقمان کفاف زندگی را نمیدهد
کارگر یک پوشاک فروشی زنانه هم که حدود ٥٠٠ - ٦٠٠ هزار تومان در ماه حقوق میگیرد و راضی است، میگوید: «قبل از این که به اینجا بیایم، مهارت خاصی نداشتم و همکارانم در کمتر از یک هفته به من یاد دادند.»
به عقیده او مشکل همین درخواست کم کارفرماها برای گرفتن نیرو است؛ وگرنه کارگر زیاد است. هر چند در ادامه میگوید برخی افراد کارهای راحتی میخواهند و کسی را نمیشناسد که شرایط کار را داشته و بیکار باشد.
هادی افسرده کارگر سنگبری ۲۰۰۱ در شهرک سنگ است. میگوید: «اینجا همه حق و حقوقمان را میپردازند؛ اما همه چیز آنقدر گران شده که با حقوق ثابت ماهیانه یک میلیون و یکصد هزار تومان پولی اضاف نمیآوریم.»
او که ٣ سال است در این سنگبری و در قسمت قلهبر کار میکند، ضمن اشاره به بیکاری خیلی از کارگران میگوید: «خیلیها هستند که در سنگبریها کار کردهاند؛ ولی بیکارند. این کارخانه دوازدهمین کارخانه این لاین شهرک سنگ است؛ اما همان طور که میبینید، ٣ یا ٤ کارخانه بیشتر کار نمیکند و بیشترشان تعطیل شدهاند. ما هم از اول ماه محرم تا حالا بارگیری نداشتهایم و این روزها فقط تولید میکنیم.»
به گفته او همین کسادی بازار باعث اخراج ۵ یا ۶ کارگر در این سنگبری شده و تنها کارگرانی که مهارت بیشتری داشتهاند، ماندگار شدهاند. به طوری که همه این ٩ کارگر باقیمانده، کار با همه دستگاهها را بلدند.
ناصر زارعی کارگر سنگبری نیلوفر میگوید: «کارفرماها کارگری میخواهند که روی او شناخت داشته باشند و از همه نظر مطمئن باشد.»
به عقیده او کار در سنگبری مهارت زیادی نمیخواهد؛ هر چند او کارگر ماهری را نمیشناسد که تا کنون بیکار مانده باشد.
هر کاری مهارت میخواهد
مازیار دبیری کارفرمای او است. وی اما معتقد است که هر کاری از جمله کار در سنگبری مهارت میخواهد؛ وگرنه سنگ روی دست و پای کارگر میافتد و مشکل ایجاد میکند. مثل زمانی که به گفته او یک کارگر روز چهارم شروع به کارش سنگی روی پایش افتاد و دبیری مجبور شد ٢٥ میلیون تومان خرج پایش کند.
اما مگر سنگبری بیمه مسئولیت کارفرما در قبال کارگران نیست؟
این کارفرما از همین موضوع ناراحت است و میگوید که چون نیریز را برای افاغنه شهر ممنوعه کردهاند، بیمه حوادثی را که برای آنها اتفاق میافتد، قبول ندارد. از آن طرف هم نمیتوان کارگر ایرانی را که تا حالا کار سنگبری نکرده، به کار گرفت.
مشکل ایرانیها، غیبت زیادشان است
میگوید: «ما الان مشکل کمبود کارگر داریم. اما از طرفی یکی از مشکلات بزرگ کارگران ایرانی، غیبت زیادشان است. هر چند کارگر ایرانی دارم که ۵ سال است او را نگه داشتهام و خیلی بهتر از افغانی کار میکند. به نظر من، با کارگر ایرانی خوب کارخانه را بهتر از افغانی میتوان اداره کرد.»
به عقیده وی، کارگر خوب کارگری است که سر وقت بیاید و غیبت نداشته باشد. چرا که میگوید کار سنگبری مثل زنجیر به هم متصل است و اگر یک نفر نیاید، بقیه بیکار میشوند.
وی میگوید: «به نظر من با وجود رکود، کار هست؛ اما برخی نمیخواهند کار کنند. آنها میخواهند یک شبه راه صد ساله را بروند و تنشان را به هر شغلی نمیزنند. افراد زیادی سراغ دارم که یک ماه ایستادند و خوب که کار را یاد گرفتند، رها کردند و رفتند.»
محسن مجاهدی ۳۱ ساله که نزدیک ٥ سال است در تعویض روغنی شیربانیان در خیابان آزادی کار میکند، این حرفه را همان جا یاد گرفته و از همان روز اول بیمه و حقوقش پرداخت شده است. او میگوید افراد زیادی را سراغ دارد که با وجود داشتن عزم کار و مهارت، بیکارند.
اما همکارش هاشم شیربانیان میگوید: «کار هست؛ کارکن نیست. دروغ میگویند که کار نیست؛ ما همین الان ٣ کارگر میخواهیم و هیچ کس حاضر نیست بیاید. نیازی به مهارت هم ندارد. هیچ کداممان روز اول بلد نبودیم؛ اما آمدیم اینجا و یاد گرفتیم.»
کارگر ماهر و کاری بیکار نمیماند
اسماعیل زارع مسئول تعمیرگاه مکانیکی حاج حسین زارع است. او میگوید: «در درجه اول کارگر باید دستپاک و قابل اعتماد باشد. کارگر خوب باید وجدان کاریاش خوب باشد و کار را به نحو احسن انجام دهد. برخورد با اربابرجوع را بلد باشد و احترام بگذارد.»
ادامه میدهد: «برای من بهترین چیز این است که ببینم کارگرم دارد چیزی را خوب از من یاد میگیرد. من لذت میبرم وقتی میبینم کارگر قدیمیام برای خودش مغازه زده و یک خانواده را تأمین میکند.»
او معتقد است یاد گرفتن کارگر بستگی به تلاش خودش و انگیزه کارفرما برای یاد دادن دارد.
هر چند زارع میگوید هر کارگری نسبت به مهارتش حقوق میگیرد و جایگاهش در مغازه بالاتر میرود، اما معتقد است کارگر تعمیرگاه به نوعی کارآموز است و شاید مبلغی تنها بابت دلگرمی بگیرد؛ تا چند سال دیگر که برای خودش استاد شود و مغازه بزند.
به بیان وی، کارگر ماهر و کاری امکان ندارد بیکار بماند. میگوید: «پدرم که رئیس اتحادیه مکانیکی و تعمیرگاهها است، به هر کس بخواهد مجوز میدهد. حتی در همین بازار خراب میشود کار کرد. چرا که ماشین همه خراب میشود و بالاخره باید درست شود. انسان اگر مشتری مداری را بلد باشد، همیشه برایش کار هست. یکی کاسبی بلد است و یکی کار. به نظر من، حتی کاسبی بلد باشی، مهمتر از کار است.»
یکی از استادان بنا که نمیخواهد خودش را معرفی کند، از کسادی بازار ساخت و ساز میگوید و این که خیلی از کارگرها روزهای متمادی کاری برایشان پیدا نمیشود.
کارگر تنبل و خرابکار نمیگیرم
او اما در عین حال میگوید: «کارگرانی که کاری و ماهر باشند، به نسبت بقیه وضعیت بهتری دارند و امثال ما استادها اگر بخواهیم از بین کارگران بیکار انتخاب کنیم، کسانی را انتخاب میکنیم که از زیر کار در نروند یا خرابکاری نکنند. چنین افرادی کم پیش میآید که مدت زیادی بیکار شوند.»
مسئول یک کارگاه صنعتی که تمایلی به معرفی خودش ندارد میگوید: «ما همیشه مینالیم که دولت اشتغال ایجاد نمیکند. ولی به نظر من اشکال عمده بیکاری به خود افراد بر میگردد. من به شما تضمین میدهم کسی که مهارت داشته باشد و در کنارش وجدان کاری، امکان ندارد بیکار بماند.
من خودم الان در به در دنبال همچین آدمی هستم. حتی اطلاعیه زدهام که افراد مبتدی بیایند همینجا آموزش ببینند و مشغول به کار شوند؛ ولی تا حالا لیست کارگرانم تکمیل نشده. کارگر ماهر و باوجدان مثل گنج است. البته در قشر کارگران آدم باوجدان کم نداریم؛ ولی بیشترشان سر کار هستند.»
او که دل پری از این مسئله دارد، ادامه میدهد: «من کارگری داشتم که او را بیمه هم کرده بودم. یک روز با مادرش آمد که مرخصی یک هفتهای میخواهم و مادرش هم ضامنش شد. بالاخره علیرغم سختی زیادی که برای بقیه پیش میآمد با او موافقت کردم. بعد از یک هفته نیامد و تلفنش را هم جواب نداد و با دو روز تأخیر سر کار حاضر شد. شما با چنین کارگری چه برخوردی میکنید؟ در عین حال به جریمه مالی بسنده کردم. بعد هم آمد و طلبکارم شد که چرا مرا ٥٠ هزار تومان جریمه کردهای.»
این کارفرما اضافه کرد: «کشورهای دیگر اگر پیشرفت کردهاند به واسطه نیروی کار بهدردبخور است. در شهرهای دیگر ایران هم وضع بهتر از استان فارس است و فکر کنم نیریز از دیگر جاها بدتر هم باشد. کارفرمای بیچاره که همه سرمایه و عمر و وقتش را گذاشته که ایجاد درآمد و اشتغال کند، در این وضعیت از حمایت قانون هم برخوردار نیست. شما بروید از همه کارفرماها سؤال کنید سه مشکل اصلی شما چیست؟ من اطمینان میدهم که نبود کارگر خوب یکی از سه مشکل اصلی کارفرماها است».