تعداد بازدید: ۳۹۱
کد خبر: ۱۱۷۳۰
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۸:۵۵ - 2022 01 January
دکتر مختار کمیلی / پژوهشگر تاریخ و فرهنگ و عضو هیئت علمی دانشگاه رفسنجان
سنگ گورهای باستانی و سنگ نوشته‌ها بخشی از فرهنگ و تاریخ شهرها و آبادی‌های کشور ما‌ هستند. با مطالعه و بررسی این یادگاران عزیز می‌‌توان گوشه‌هایی از تاریخ تاریک شهرها و آبادی‌های کشورمان را بازیابی و روشن کرد.

در نی‌ریز، یکی از دیرینه‌ترین شهرهای ایران، سنگ‌قبرها و کتیبه‌هایی از روزگاران پیش به یادگار مانده بود که شوربختانه در دهه‌های گذشته در خوابناکی عمیق بزرگان و مسئولان شهر، نابود شدند و می‌‌شوند.

گچ‌نوشته مسجد جامع صغیر(بازار) در شمار کتیبه‌هایی بود که با تخریب آن مسجد برای همیشه، از دیدگان ما پنهان شد و آگاهی ما از محتوای آن، مدیون همت دانشی‌مرد زمانه ما، ایرانشناس فقید، زنده‌یاد ایرج افشار است که متن گچ‌نوشته را نیم سده پیش در مجله یغما منتشر کرد و نگارنده آن را در بخش ضمیمه‌های منظومه فرهاد و شیرین شعله نی‌ریزی بازچاپ نمود. 

کتیبه سر در شمالی مسجد جامع کبیر، از دیگر سنگ‌نوشته‌هایی است که حرامیان، آن را ربودند و تا امروز هیچ نشانی از آن به دست نیامده است.

کتیبه کاروانسرای سروی نیز به سرنوشت تلخ دیگر میراثهای فرهنگی دچار شد و به غارت رفت و خود کاروانسرا نیز در حال احتضار است. 

سنگ‌مزارهای کم‌نظیر نی‌ریز نیز سرنوشتی بس غم‌انگیز دارند. جاودانه‌یاد استاد ایرج افشار، دهه‌ها پیش به ارجمندی سنگ‌مزارهای محله کوچه بالا و لنگر و چیره‌دستی مردمان نی‌ریز در ساخت و پرداخت آنها اشاره کرده است. وی در سفرنامه خود بر شهردار وقت، دلسوزانه تاخته است که چرا این سنگ‌گورهای زیبا را در جدول‌بندی خیابانها و ساخت پلها و... به کار برده است. راستی کدام دیده هنربین است که مُثْله و قطعه‌قطعه شدن سنگ‌مزارهای بقعه‌ سیدجلال‌الدین عبدالله را به دست تبرداران تعصب ببیند و اشکِ درد نریزد.

آتشِ حسرت و دریغ مغز استخوان را به جوش می‌‌آورد، وقتی می‌‌بینیم، سنگ گور نفیس محمدحسن بن‌خلف تا سه دهه پیش در قبرستان کوچه بالا، آرمیده بود و امروز هیچ نشانی از آن در دست نیست و آگاهی ما از وجود چنین سنگی مدیون زنده‌یاد مرحوم حاج‌محمد طاهری است که اطلاعات خود را در این‌باره در کتاب تایپی « نی‌ریز» آقای محمود بامداد، ثبت نموده است.

بگذریم. دو سه هفته پیش بود که به راهنمایی دوست زحمتکش و فرهنگ‌دوستمان آقای حسین تاج‌بخش توفیق زیارت یکی از سنگ‌مزارهای تاریخی شهر را یافتم. آنچه در ادامه می‌‌خوانید، معرفی این سنگ است.

ابعاد سنگ گور 
این سنگ‌گور به سنت پیشینیان ما در سده‌های گذشته، متشکل از دو قسمت است: قسمت ایستاده و قسمت خوابیده.

قسمتی که بر روی زمین خوابیده است مستطیل شکل است. درازای سنگ 140، پهنای آن 52 و ضخامت آن 5 سانتیمتر است.

اجزای سنگ خوابیده
در این قسمت هیچ واژه و عباراتی دیده نمی‌‌شود. در میانه سنگ گلدان و درخت سروی چشم‌نوازی می‌‌کند.

نقش سرو بر سنگ قبرهای قدیمی‌ نی‌ریز بسیار دیده می‌شود. درخت سرو در زندگی مردمان نی‌ریز، حضور گسترده‌ای دارد. در کهن‌ترین پرستشگاه نی‌ریز، مسجد جامع کبیر، تک درخت سروی هنور پا برجاست.

در حیاط بزرگ کاروانسرای سروی نیز درختِ سرو کهنسالی در کنار حوض کاروانسرا بوده است که به همین سبب، نام سروی را بر این کاروانسرا نهاده‌اند. 
در معماری باغهای بزرگ و دل‌انگیز نی‌ریز سرو حضور دارد، و زیبایی این باغها را در فصول چهارگانه، دوچندان می‌کند.

در دو سوی خیابانهای این باغها، ردیف بلند درختان سرو، چشم‌انداز دلنوازی را به دیدگان تماشاییان ارزانی می‌دارد.

شمار بسیار درخت سرو باعث آمده است که یکی از باغهای نی‌ریز، باغ سروی خوانده شود.
سرو نماد جاودانگی و زندگی است. در فرهنگ نمادها می‌خوانیم که: «سرو درخت عزاداری در کرانه‌های مدیترانه است و بدون شک مانند تمام مخروطیان به خاطر صمغ فاسد نشدنی و سبزی همیشگی برگهایش، جاودانگی و زندگی دوباره معنا شده است.» (شوالیه، 1388:ج3،ص580) 

گودچه (آبگاه)
بر سنگ گوری که بر روی زمین خوابیده است، گودچه یا آبگاه در قسمت پایین دیده می‌شود. 

وابستگان متوفا در این گودچه‌ی کاسه مانند، آب می‌ریخته‌اند تا پرندگان بنوشند. نگارنده چنین گودچه‌هایی کاسه‌مانند را در دیگر سنگ گورهای قدیمی‌ و از جمله در سنگ مزار دامغانی که متأسفانه آن هم اخیراً از بین رفته، دیده است. 

در قسمت بالای سنگ، دو شمعدانی است. در این شمعدانی‌ها شمع روشن می‌کرده‌اند.

سنگ قبر ایستاده 

قسمت دوم این سنگ به صورت ایستاده است و دو سو دارد. در یک طرف تاریخ درگذشت متوفا بدینگونه نوشته شده است:

کُلّ منْ علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام هذا مرقد المطهره المنوره.... ضیاءالمله و الشریعه والدین... شهاب الدین

متأسفانه سنگ ایستاده به دو نیم شده و چندین واژه‌ای که به ظاهر نام متوفا و لقب او بوده، از بین رفته است. به نظر می‌رسد متوفا، از زنان متمول بوده است. 

در سمت دیگر سنگ ایستاده، تاریخ درگذشت را می‌توان خواند: فی ثامن عشر رمضان سنه احدی و سبعین و سبعمائه. (یعنی هجدهم رمضان سال 771)

بنابراین، این سنگ، یادگاری از حدود ششصدوپنجاه سال پیش است که از حوادث ایام، نیمه جانی به در برده است. امید که بزرگان و مسئولان شهر در حفظ و نگهداری این سنگ که متعلق به روزگار حافظ شیراز است، همت ورزند. ایدون باد.

در نوشتن این مقاله، از اطلاعات و راهنماییهای همکار ارجمند استاد دکتر محسن پورمختار دکترای زبان و ادبیات فارسی، آقای مجید دهقانی پژوهشگر تاریخ و باستان‌شناسی و سرکار خانم فاطمه ایزدی کارشناس ارشد زبانهای باستانی ایران، بهره بسیار بردم. سپاسمند همگی هستم. 


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها