وزیر کشور اخیراً گفته: اگر به اسلام دل بدهیم، ظرف ۱۰ سال جزء ۱۰ اقتصاد برتر دنیا خواهیم شد.
سردار احمد وحیدی با بیان اینکه ما باید بندگی خود را به خدا نشان دهیم، مطرح کرد: این اَلَم دولت است و این را از اسلام گرفته و اگر دل دادیم، سربلندی و عزت را میبینیم و ظرف ۱۰ سال جزء ۱۰ اقتصاد برتر دنیا خواهیم شد. /ایسنا
انتشار این جمله سردار، واکنشهای زیادی داشت و مخاطبان بویژه در فضای مجازی که میتوانند آزادانه نظر دهند، این گفته را به باد انتقاد گرفته و حتی به طنز کشیدند.
در این کشاکش، چند نکته به نظر نگارنده رسید که میخوانید:
1- اقتصاد یک دانش است. این دانش دارای مکاتب و اصولی است، فرمول محاسباتی دارد، و با شاخص و نمودار کار میکند. در اقتصاد معجزه نداریم. علم است و علم. زمامداران هر کشوری که به اصول آن پایبند باشند، اقتصاد را بهبود میبخشند و تثبیت میکنند و به این ترتیب زندگی بهتری برای مردم، و آینده روشنتری برای فرزندان جامعه ایجاد میشود. همانطور که سنگاپور با اصلاح جدی رویههای حاکمیتی، از یک کشور فقیر، فاسد و مستعمره، به یک کشور ثروتمند، پیشرفته، مرفه و الگو تبدیل شده است.
ویکیپدیا مینویسد: اقتصاد این کشور یکی از آزادترین، مبدعترین، رقابتیترین، پویاترین و تجارتپذیرترین اقتصادهای دنیا است.
این کشور از لحاظ شاخص احساس فساد در کنار نیوزیلند و کشورهای اسکاندیناوی همواره در رده سالمترین کشورها قرار داشته است.
چندین سال متوالی است که سه مؤسسه بزرگ رتبهبندی اعتباری دنیا (مشهور به Big three) سنگاپور را در میان کشورهایی قرار دادهاند که رتبه اعتباری آنها AAA است. سنگاپور تنها کشور آسیایی است که توانسته به چنین رتبهای دست یابد. سنگاپور از گذشته یکی از پایینترین نرخهای بیکاری را در میان کشورهای توسعهیافته داشتهاست. نرخ بیکاری در این کشور در میان سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴ هیچگاه از ۴٪ بیشتر نشد.
از میان هر شش خانوار سنگاپوری، یک خانوار دارایی بیش از یک میلیون دلار آمریکا به شکل نقد (بیش از 25 میلیارد تومان) دارد. این رقم منهای املاک، کسب و کارها و کالاهای تجملاتی است که اگر این موارد نیز محاسبه شود تعداد میلیونرها بیشتر خواهد شد چون قیمت ملک در سنگاپور در میان کشورهای دنیا جزو گرانترینهاست. سنگاپور برای عموم شهروندان خود برنامههای رفاهی پرشماری برقرار کردهاست، برای مثال دولت به ساکنین سنگاپور مبلغی پرداخت میکند تا به ورزشگاههای عمومی رفته و ورزش کنند. همچنین دولت برای تولد هر نوزاد مبلغی که حداکثر 166.000 دلار (بیش از 4 میلیارد تومان) میشود، به خانوادهها میپردازد. از دیگر برنامههای مشابه میتوان به نظام بهداشت و درمان یارانهای، کمک مالی به معلولان، تحویل لپتاپ ارزان به دانشآموزان تنگدست، تخفیف در هزینههای گوناگون مانند ترابری همگانی، صورتحسابهای خدمات دولتی و غیره اشاره کرد.
بگذریم. زمامداران و مسئولان و حاکمان کشور هر دینی داشته باشند، اصول اقتصاد کار خودش را میکند. فرقی ندارد که مسلمان یا زردشتی یا مسیحی باشند. شیعه یا سنی باشند. حتی کافر و ملحد باشند.
2- از منظری دیگر البته این جمله وزیر کشور درست است. ما اگر دل به اسلام میدادیم، وضعمان بهتر از این میبود که هست. و اگر به اینجا رسیدهایم، یکی از دلایلش همین عمل نکردن و دل ندادن به اسلام راستین است. چگونه؟
الف) اسلام راستین میگوید سود و ربا حرام است. در حالی که سیستم بانکی ما آلوده به ربا است. یک سیستم ربوی که صدای مراجع را هم درآورده. در نقطه مقابل اتفاقاً سیستم بانکی اقتصادهای اول دنیا کمترین سود و ربا و حتی صفر درصد دارند. در حالی که ما مسلمانیم و آنها غیر مسلمان و حتی لائیک.
ب) اسلام راستین میگوید: در جامعه باید عدالت در همه شئون جامعه حکمفرما باشد. عدالت یعنی هر چیزی سر جای خودش. پایهایترین شاخصه عدالت، شایستهسالاری است. یعنی شایستهترینها بر مسند باشند. افراد غیرمتخصص بر کارهای تخصصی گمارده نشوند. اتفاقاً یکی از مهمترین آفتهای اقتصادی ما همین است که در ردههای تصمیمگیر اقتصادی کشور کسانی هستند که تخصص مرتبط ندارند و برای متخصصها تصمیمگیری میکنند. اگر هم یک متخصص بر کاری گمارده میشود، الزاماً بهترین فرد نیست. این بیشترین لطمه را به اقتصاد میزند. یک نمونه کوچک همین جناب ضرغامی وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است که تقریباً هیچ رزومهای در حوزه کاری وزارتخانه تحت امرش ندارد و نتیجه میشود همان اظهار نظر جنجالی که گفت: امروز مردم شهرستان پاسارگاد بهدلیل وجود آثار تاریخی نمیتوانند کشاورزی کنند، چاه بزنند، باید این مشکلات برطرف شود و قوانین حریمها مقداری انقباض پیدا کند.
البته بعد از اعتراضهای گسترده عقب نشینی کرد و به نوعی حرفش را پس گرفت.
چنین اظهار نظری را اگر وزیر کشاورزی هم میکرد با واکنش روبرو میشد چه این که وزیر میراث فرهنگی این حرف را بزند.
جالب این که در ترکیه همسایه ما، دقیقاً در سمت آقای ضرغامی یعنی وزارت گردشگری، «محمت ارسوی» وزیر گردشگری است. با پشتوانۀ 30 سال سابقه لیدری، مدیر توری، مدیرعاملی آژانس، مدیر ایرلاین، مدیر هتل و حضور در بیش از صد کشور جهان و شناخت کامل. کسی که گردشگری ترکیه در دوران پس از کرونا را رشد بیسابقهای داده و آن را به شکوفایی رسانده است. این سابقه مفید را مقایسه کنیم با سابقه آقای ضرغامی در وزارتخانهای که وزیر آن است. جایی که حتماً کارشناسان زبدهای با سالها سابقه کار باید زیر دست او باشند.
انتصابات در کشور ما از تهران تا مرکز استان و حتی شهرستانها و روستاها، معمولاً به جای این که شایستهسالارانه باشد، سیاسی و سهمخواهانه است و البته منحصر به دولت آقای رئیسی هم نیست و متأسفانه یک رویه جاری است و در دورههای روحانی و احمدینژاد و خاتمی هم شاهد بودهایم.
بیعدالتی و تبعیض البته به همین ناشایستهسالاری محدود نیست که در بحث یارانه هم بیشترین سوبسیدها را آنها میبرند که کمترین نیاز را دارند. یا وامهای بانکی به آنها میرسد که نباید برسد و کذا و کذا.
ج) اسلام راستین پارتیبازی، رشوه، و رانت را هم رد میکند. چیزی که به وفور جریان دارد و عملاً کسی که میخواهد کاری انجام دهد، نه به توان خود و توکل به خدا، که به پارتی و رشوه و رانت میاندیشد.
د) اسلام راستین بر کار و فعالیت اقتصادی تأکید فراوان دارد و حتی کار را عبادت میداند. حکومت باید شرایط کار و اشتغال و شکوفایی استعدادها را برای همه مردم فراهم کند و برای تربیت اقتصادی مردم و جامعه برنامه داشته باشد.
هـ) هدف اسلام راستین نه فقط آباد کردن آخرت که آباد کردن و شکوفایی این دنیای مردم نیز هست.
و) اسلام راستین با فقر مخالف است و امامِ همین اسلام میگوید:
فقر سبب نقصان دين و مشوش شدن عقل و جلب كينه مى گردد (حكمت 319 نهجالبلاغه)
از این نمونهها فراوان است و به حکمِ «مشت نمونه خروار» فقط به مقدار کمی اکتفا شد.
حالا روزی را فرض کنید که در کشور ما بهترینها و شایستهترینها مدیر و مسئول باشند، بیعدالتی و تبعیض و رشوه و رانت از بین برود، فساد ریشهکن شود، ثروتهای پرشمار کشور در اختیار رفاه مردم قرار گیرد، اشتغالزایی برای همه مردم ایجاد شود و بیکاری از بین برود، فقر ریشهکن شود و .... آنوقت نه در 10 سال که در 5 سال و حتی کمتر مردم به تدریج شاهد زندگی بهتر و شکوفایی اقتصادی خواهند بود و امیدشان به آینده بیشتر خواهد شد.
آنگاه است که سرمایههای خارجی ایرانیان هم به کشور سرازیر میشود و تردیدی نیست که ما در شاخصههای اقتصادی هم رشد میکنیم و چه بسا در آیندهای نه چندان دور حداقل جزو کشورهای اول منطقه در شاخصهای اقتصادی باشیم.
میرزا محمدتقیخان فراهانی (امیرکبیر) فقط در 39 ماه (کمی بیش از 3 سال) صدراعظمی خود، مقدار زیادی اصلاحات اقتصادی ایجاد و فساد را منکوب کرد؛ آن هم در سیستمی فاسد و ناکارا.
از این جنبه آقای وزیر درست گفتهاند. ولی اگر اسلام راستینی باشد ...
بدرود
نظر شما