از گرمی خانه و خانواده دل میکند، از آرامشی که با حضور او تکمیل میشود. فرزندانِ بهانهگیرش را آرام میکند.آنها بعد از این همه سال هنوز نبودن شبانه مادر را نپذیرفتهاند. بغضهای کوچکشان را به رختخواب بردهاند و حرفهایشان را در گوش عروسکها گفتهاند و بر بالش خیس خود، خوابیدهاند.
از کوچهها و خیابانهای شهر میگذرد تا ساعت ورود خود را به عرصه ایثار ثبت کند.
رخت سپید مهربانی میپوشد و برای تسکین درد مهیا میشود. رگهای انتظار را به قطرات حیات وصل میکند، نبض بیقراری را با سر انگشت نوازش میگیرد و قرص کامل ماه را در دستهای تبدار میگذارد تا جان خستهای از سیاهی شبهای تخت و پنجره رهایی یابد.
باید زودتر از هر کسی پیدا شود و باید پنهان کند پشت استواری چهرهاش، صدها دغدغه و اندوه را، چرا که کلامش باید امید بهبود باشد، گوشش شنوای سمفونی نالهها و چشمهایش اطمینان از نتیجه کار. نه فقط دغدغههایش و دلواپسی فرزندان که دل نگرانی برای حال بیماران را نیز باید پشت استواری چهره صبورش پنهان کند.
آشکار میخندد و پنهان میگرید، تا دل بیماری از امید تهی نشود.
اگر چه در آغاز و پایان هر برج حسابش از اعداد پُر و خالی میشود اما هیچگاه خدمت ایثارگرانهاش با این اعداد و ارقام قابل سنجش نیست.
اینکه فرزند تبدارت را به خدا بسپاری و بچههای مادر نگران را پاشویه کنی، چقدر میارزد؟
بهای یک شب چله در کنار خانواده نبودن چقدر است؟
ارزش یک لحظه تحویل سال در کنار بیماران بودن با چه مقیاسی سنجیده میشود؟
حسرت یک خواب راحت کنار بچهها چند ریال است؟
گاهی فکر میکنم صحبت از اعداد و ارقام برای کار پرستاری مثل قیمت گذاشتن روی طلوع خورشید است، یا اندازه گرفتن ارزش ریالی یک ستاره و سنجیدن عشق با مقیاسهای پولی.
زنان پرستار، معجون معجزه آسایی از مهر مادرانهاند و عشق و دانش و ایثار را به جانهای دردمند هدیه میکنند، که حتی اشتباه و تنگ خلقی بعضی هملباسان و همنامانشان، سر سوزنی از اعتبار و بزرگواری آنها نخواهد کاست.
روز پرستار مبارک
*- پرستار بخش جراحی زنان بیمارستان شهدای نیریز