روی قبرم بنویسید که مدیون بوده است
از غم و درد نداری جگرش خون بوده است
زیلوی کهنه به زیر بغل و خانه به دوش
دائم آواره به کهسار چو مجنون بوده است
از فراق عدس و ماش و پنیر بلغار
الف قامتش از فقر چنان نون بوده است
تاکه از شر طلبکار بماند به امان
او غریبانه به هر دشت و بیابون بوده است
روی سنگم بنویسید اگر گرسنه بود
عاشق سیخ کباب و نون تافتون بوده است
بنویسید که آنگونه نبودم بی‌کس
چون طلبکار من از صد نفر افزون بوده است
آری آری به یکی قاب به خط زیبا
بنگارید پسر عمه شعبون بوده است
موجرش چون که شکایت بنموده است از او
آخرعمری دو سه سالی توی زندون بوده است
بهر او فاتحه خوانید چو دوران حیاط
در دلش آرزوی مرغ و فسنجون بوده است
نظر شما
