در زیر سرمقاله درخت شکسته شده در تفرجگاه شادابخت را مشاهده مینمایید. چه دلیلی میتوانید در ذهن خود تصور کنید؟
درختانی که با هزینه مردم به وسیله شهرداری و همت دوستداران طبیعت کاشته شده تا:
- مردم ساعاتی در سایهسار آن بیاسایند.
- به طبیعت زیبایی ببخشد.
- گازهای سمی را جذب و اکسیژن تولید کند.
- و...
به چه دلیل اینگونه مورد شقاوت و بیرحمی فرد یا افرادی قرار میگیرد که مدعی انسانیت و اشرف مخلوقات بودنند؟!
شاید گفته شود تعداد چنین افرادی بسیار کم است، اما اگر کمیت پایین را بپذیریم، کیفیت شدید خرابکاری به جای خود باقیست.
چه عنصر فرهنگی میتواند توجیهگر چنین تخریبهایی باشد؟!
متأسفانه در رفتار فردی و بعضاً جمعی ما موارد مشابه کم نیستند:
- بیرون انداختن زباله داخل ماشین به کف خیابان
- بیمبالاتی در نگهداری جنگل، مرتع و تخریب و تصرف آنها
- تخریب توالتهای عمومی
- تخریب اموال عمومی همچون اتوبوس ناوگان حمل و نقل شهری و برون شهری
- تخریب در و دیوار کلاس، مدرسه و حتی دانشگاه
- تخریب فضای سبز، وسایل ورزشی و اسباب بازی پارکها و بوستانها و کیوسک تلفن عمومی
- تخریب ایستگاههای تاکسی
- رهاسازی فاضلاب در کوچه و خیابان
و مواردی از این نمونه.
ما ایرانیها مدعی پیشینه فرهنگی بسیار غنی در قبل و بعد از اسلام هستیم. حتی ادعاهای نخبگان ما در این زمینه به عرش میرسد.اگر این ادعاها درست است - که بخشی از آن درست است چرا این فرهنگ غنی عناصر مثبت، اصلاح، بازسازی، نوسازی و احساس تعلق به اماکن عمومی را تولید نمیکند؟!
جامعهشناسان به این رفتارهای مخرب عنوان «وندالیسم» میدهند و دلائلی برای آن میشمرند. دلائلی که در هر جامعه با جامعه دیگر متفاوت است. چه باید کرد؟
به طور مختصر عرض کنم، لازم است خانواده، مدرسه، دانشگاه، مسجد، رسانه، نهادهای مدنی، احزاب سیاسی، حکومت و... ضمن انزجار علنی از چنین رفتارهایی، در آموزههای دائمی دست به پویایی بزنند تا به مرور زمان ریشههای مولد خرابکاری خشکیده شود و به جای آن جوانههای سبز دلبستگی اجتماعی رشد کند.
شاد و سالم و موفق باشید