اسرای کربلا را صبح روز دوازده محرم سال ٦١ مهشیدی به سمت کوفه و ازآنجا به سوی شام (دمشق کنونی) حرکت دادند . مسئولیت کاروان به عهده « زحربن قیس» بود.
یزید در دمشق مجلس جشنی به مناسبت پیروزی بر حسینبنعلی و به شهادت رساندن
او و به اسارت گرفتن خانوادهاش برپا ساخت. از بزرگان شام و سفیران
کشورهای خارجی نیز دعوت کرد.
به دستور یزید سرهای شهدای کربلا و اسرا را وارد این جشن کردند. یزید
شروع به خواندن شعری که مضمون آن یک پیروزی تاریخی و قبیلهای بود، کرد.
او مغرورانه با چوب به لب و دندان سر امام حسین میزد و شادمانی میکرد.
حضرت زینب (سلام و درود خداوند بر او باد)که تربیت شده مکتب امام علی و
فاطمه زهرا (سلام خداوند بر آنها باد) بود به خشم آمد و شروع به سخنرانی
کرد و یزید را با تندترین واژهها و جملات مورد خطاب وعتاب قرار داد.
سخنرانی یک زن اسیر در چنگال دشمن، آن هم پس از تحمل مصیبتهای فراوان کربلا
و عاشورا و تحمل رنج سفر و اسارت در مسیر طولانی کربلا، کوفه، دمشق ازنظر
جامعهشناسی نیاز به تحلیل و بررسی عمیق است، به ویژه از این منظر که:
١- در فرهنگ عرب، حضور یک زن و ایراد سخنرانی باب نبود کما اینکه هنوز در
برخی کشورهای عربی همچون کشورهای حاشیهای جنوب خلیج فارس فعالیت اجتماعی
زنان ممنوع است...
در حدی که در عربستان سعودی زنان اجازه رانندگی ندارند. در عموم این کشورها زنان حق رأیدادن ندارند تا چه برسد به این که بخواهند فعالیت سیاسی بنمایند. این در حالی است که ١٣٧٥ سال مهشیدی از واقعه عاشورا گذشته و جوامع تحولات زیادی نموده و حضور زنان در عرصههای سیاسی اجتماعی پذیرفته شده است.
٢- یزید یک خلیفه خونآشام، مستبد و فاسد بود که هیچ مخالفی را تحمل
نمیکرد و مسائل عاشورا را به همین دلیل بوجود آورد؛ چون امام حسین(سلام
خداوند بر او باد) حاضر به بیعت با یزید و پذیرش رسمی حکومت او نشد.
٣- بیشتر کسانی که در جلسه حضور داشتند کسانی بودند که مزدور و جیرهخوار
یزید بودندو طرفدار او، و احتمال زیاد داشت که برای خوشرقصی و خوشخدمتی
هر گونه اهانتی به حضرت زینب و سایر اسرا بنمایند.
٤- عتابها و سرزنشهایی که حضرت زینب به یزید کرد بسیار تند، گزنده و
تحقیرکننده بود. با وجود همه این خطرات و تهدیدها و آلام جسمی و روانی که
در چنین شرایطی هر کسی را سخت خسته میکند و آزار میدهد، حضرت زینب
برمیخیزد و علی وار سخن میگوید.
اکثر مورخین نوشتهاند آنچنان سخن میگفت که گویی علی (ع) در مسجد کوفه در حال سخنرانی است.
در یکی از قسمتهای این خطبه حضرت زینب خطاب به یزید فرمود: «آيا اين عدالت
است، ای فرزند کفار آزاد شده! كه تو، زنان و كنيزکان خود را پشت پرده
نگهداری ولی دختران رسول خدا(سلام و درود خداوند بر او باد) اسير باشند؟
پرده حشمت و حرمت ايشان را هتک كنی و صورتهايشان را بگشايی، دشمنان آنان را
شهر به شهر ببرند، بومی و غريب چشم بدانها دوزند، و نزديک و دور و پست و
شريف چهره آنان را بنگرند؟!!»(١)
حضرت زینب در این جشن و در اوج غرور یزید، با جملهای تحقیرآمیز او را میشکند و میفرماید:
«اگر مصائب روزگار مرا بر آن داشت كه با توسخن بگویم ولی با آن قدر و شأن
تو را كم میكنم و سرزنش تو را عظيم و توبيخ تو را بسيار میشمارم، اين
جزع و بیتابی كه میبينی از ترس قدرت و هيبت تو نیست، بلکه چشمها گريان و
سينهها سوزان است. چه سخت است نجيبانی كه لشكر خداوند هستند به دست
بردگان آزاد شده كه حزب شيطانند، كشته گردند و خون ما از دستهايشان
بريزد...
ای يزيد! اگر امروز ما را غنيمت خود دانستی زود باشد كه اين غنيمت موجب غرامت و ضرر تو گردد.»(٢)
نکته جالب در این خطبه بینظیر و تاریخی این است که زینب کبری سقوط زودهنگام حکومت یزید را پیشبینی مینماید و میفرماید:
«ای يزيد! هر حیله و مكر كه داری بکار بگیر، هر كوششی میخواهی بنمای، هر
تلاشی كه میتوانی به كارببر، به خدا سوگند هرگز نمیتوانی نام و ياد ما
را محو كنی، وحی ما را نمیتوانی از بين ببری، به نهايت ما [جایگاه و مقام
ما] نمیتوانی برسی، هرگز ننگ اين ستم را از خود نمیتوانی پاک کنی،
روزهای قدرت تو اندک و جمعيت[ اطرافیان] تو رو به پراكندگی است، در روزی
كه منادی حق ندا كند كه لعنت خدا بر ستمكاران باد.»
این پیشبینی حضرت زینب بزودی محقق شد و یزید سه سال بعد از واقعه عاشورا در سال ٦٤ مهشیدی در سن ٣٨ سالگی مُرد.
این حرکت تاریخی زینب کبری درس بزرگی است برای زنان جامعه ما تا با تأسی به
آن حضرت در عرصه مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی فعال باشند و در
توسعه و تعالی جامعه بکوشند.
شادو سالم و موفق باشید
پینوشت :
١- متن کامل خطبه حضرت زینب در شام(٢٦/٨/٩٢)خبرگزاری اهل بیت (ابنا) ١٨/٧/١٣٩٥
٢- همان
٣- همان