در شرایطی که بحث پهنههای معدنی این روزها مسئله روز شهرستان نیریز است و مردم میپرسند چرا نی ریز از پهنههای معدنی بهرامگور سهمی ندارد، مطلع شدیم نامهای از سوی شورای محترم شهر قطرویه به رئیس مجلس ارسال شده که متن آن را در همین صفحه ملاحظه مینمایید.
علاوه بر این آنگونه که در پاسخ شورای مذکور به انتقاد نماینده مجلس که در همین صفحه ملاحظه مینمایید، آورده شده: «میتوان گفت امضاء کنندگان مردمی طومار و احتمالاً شورای شهر قطرویه با احداث هر نوع صنعت مرتبط با فولاد مخالفند.»
شورای مذکور بحق در بند اول نامه خود به رئیس مجلس از مجتمع صنعتی گلگهر شاکی شده که چرا از بکارگیری نیروهای بخش قطرویه خودداری میکند و عوارض آلایندگی را نمیپردازد.
ضمناً شورای محترم اسلامی شهر قطرویه در نامهای خطاب به آیتا... فقیه امام جمعه نیریز و نماینده مجلس خبرگان از واگذاری پهنه سنگ آهن معدن P٤ به شرکت ذوب آهن پاسارگاد و پهنههای P٣ ، P٥ ، و P٦ به شرکت گهر فرزانگان خرامه اظهار نگرانی کرده و از ایشان خواسته است: « با درایت و قاطعیت همیشگی خویش که نمونه بارز آن را در مکانیابی کارخانه فولاد شاهد بودیم، دستور حل و فصل این ظلم را تا پیش از بحرانی شده موضوع» صادر فرماید.
آنچه از مکاتبات دوستان عضو شورای اسلامی شهر قطرویه برداشت میشود تعارض و تضاد در رویکرد آنها به توسعه متوازن منطقه است. این دوستان بحق خواهان به کارگیری نیروهای بومی بیکار در مجتمع صنعتی گلگهر شدهاند و گلایه نمودهاند که چرا گلگهر بخش قطرویه را غیربومی محسوب میکند.
سؤال جدی در زمینه ایجاد اشتغال و جذب بیکاران از این دوستان این است که با توجه به اینکه میدانند گندلهسازی صدها فرصت مستقیم و هزاران فرصت غیر مستقیم شغلی در بخش و شهر قطرویه ایجاد میکند، چرا با احداث آن در فولاد نیریز مخالفت میکنند و علاوه بر آن با صراحت مینویسند با احداث هر نوع صنعت مرتبط با فولاد مخالفند و تعجب برانگیزتر و متعارضتر این است که خواهان اختصاص پهنه معدن سنگ آهن به شهرستان میباشند.
تعارض کاملاً روشن است اگر قرار است طبق درخواست این دوستان هیچ صنعت مرتبط با فولادی در منطقه احداث نشود، کارکرد پهنه معدنی چه خواهد بود؟ این دوستان بهتر از هر کس دیگری میدانند و کاملاً برایشان ملموس و محسوس است که خشکسالیهای پیدر پی چه صدمه سنگینی به کشاورزی بخش قطرویه بخصوص شهر قطرویه زده است. مهاجرت اهالی این بخش- خصوصاً جوانان- به شهرستانها و استانهای اطراف و اشتغال به کارهای سخت و سنگین و کم درآمد متأسفانه نتیجه خشکسالی و از دست رفتن سریع و شدید فرصتهای شغلی در بخش کشاورزی اعم از زراعت، باغداری و دام و طیور است.
به نظر میرسد درخواست بحق این دوستان برای بکارگیری نیروهای بومی بخش قطرویه در گلگهر مصداق ضرب المثل«دادن زور و گرفتن التماس است». چرا زور خود را بدهیم و التماس بخریم؟! یعنی با احداث گندلهسازی و هر نوع صنعت فولاد در منطقه که میتواند بسیاری از نیروهای بیکار را مشغول به کار کند، خودمان مخالفت کنیم و مشغول چانهزنی برای بکارگیری این نیروها در گلگهر شویم!
دغدغه بحق دیگر این دوستان حفظ محیط زیست منطقه است. همه دانشمندان، کارشناسان و عقلا با این مسئله موافقند. کیست که خواهان نه تنها گندلهسازی بلکه هر صنعت کوچک، بزرگ و سنگین، بدون رعایت موازین زیستمحیطی باشد؟
مدیرعامل فولاد غدیر نیریز در مصاحبه اخیر خود نیز بر این نکته تأکید کرده بود. وی گفته است: «برای اجرای ساخت گندله باید پکیج مسائل زیستمحیطی تحویل مقامات مرتبط داده شود تا آنان نسبت به صدور مجوز اقدام کنند.»
باید به برخی از دوستان اهل قطرویه یادآور شد که چند سال قبل که مکانیابی کارخانه فولاد، مورد مناقشه و اختلاف نظر قرار داشت، این دوستان چقدر در سطح شهرستان و استان پیگیری کردند تا این کارخانه در قطرویه احداث شود. مؤید این موضوع تشکری است که شورای اسلامی شهر قطرویه در نامه شماره ٧٣٥/٥/ق -١٦/٩/٩٧ به همین خاطر از آیتا... فقیه نموده است.
آیا این دوستان آن زمان از مشکلات زیستمحیطی صنعت فولاد و صنایع وابسته به آن اطلاع نداشتند؟! اگر اطلاع داشته و دارند چرا خواهان بکارگیری نیروهای بومی در صنعت دارای آلایندهای مثل گلگهر هستند؟ انصافاً کارخانه فولاد غدیر فعلی برای اهالی بخش قطرویه بد بوده است؟ چند نفر از اهالی این بخش در این مجموعه مشغول به کار هستند؟ اگر این صنعت نباید توسعه یابد چرا شورای شهر قطرویه در نامه به ریاست مجلس گلایه کرده «که قسمت فولادسازی این شرکت تاکنون به سرانجامی نرسیده است.»
همچنین باید افزود: چگونه میتوان خواهان اکتشاف و واگذاری پهنه غنی آهنی در بخش قطرویه بود بطوری که مشکل زیستمحیطی ایجاد نشود؟ دوستان شورای قطرویه از نماینده محترم مجلس خبرگان و امام جمعه نیریز پهنههای واگذار شده به غیر بومیان را «ظلم» دانستهاند که البته بحق است. اما متأسفانه همزمان در تعارضی آشکار اظهار میدارند با احداث هر نوع صنعت مرتبط با فولاد مخالفند.
نکته دیگری که جای گلایه از دوستان محترم و عزیز عضو شورای شهر قطرویه میباشد این است که چرا خواهان برخورداری از یک جاده به قیمت محروم شدن دیگرا از جاده میباشند؟ بسیار خوب و بحق است که مسیر قطرویه تا گل گهر چهار بانده شود؛ حداقل این است که جان بسیاری از هموطنان حفظ میشود. امیدواریم این خواسته بحق با تلاش جدی مسئولان استان فارس و کرمان محقق شود اما جاده خرامه- نیریزهم حق اهالی خرامه، دهستان خیر و کل شهرستان نیریز است.
سزاوار نیست احداث این جاده به وسیله این دوستان زیر سؤال رود(بند ٣ نامه شورای شهر قطرویه به رئیس مجلس)
در پایان توجه همه همشهریان عزیز از دورترین روستا تا مرکز شهرستان را به این نکته اساسی جلب میکنیم که نگاه به توسعه باید علمی، آیندهنگر، چشمانداز پایدار و متوازن، همت بلند، واقع بینی و واقعگرایی، با حفظ همبستگی، اتحاد و همراهی همه اهالی، گروهها، جناحها، و گرایشها باشد.
واقعیت حداقل یک قرن گذشته توسعه صنعتی ایران حاکی از آن است که بخش صنعت باید با رعایت همه نکات توسعه پایدار، رشد کند. مصداقهای این رشد را در جاهایی مثل ذوبآهن اصفهان، فولاد مبارکه، شرکت معدنی و صنعتی چادرملو، صنایع اراک و تبریز خصوصاً صنعت خودروسازی، فولاد اهواز، منطقه صنعتی عسلویه و... شاهد بوده و هستیم.
اگر افق دید را بالا ببریم و از یک خطوط بسته و کوتاه عبور کنیم و حداقل ٥٠ سال آینده را ببینیم، به احتمال بسیار زیاد تصمیمگیریها و اقداماتمان بسیار پختهتر و کارسازتر خواهد بود.