- رنگانگ است چَه رنگ است؟ از همَه رنگ است، چَه رنگ است؟
- تورا چَه شده است نجیب؟ چَرا هذیان گفتَه مَیکونی؟ باز هم قولوِه سنگ از دیوار چاه رها شده و به سرت خورده است؟
- با کارهایی که اینها در این وَلایت مَیکونند، نیازی بی قولوه سنگ نیست. اصلاً هر روز هم که قولوه سنگ بر سرت بَخورد، این قدر آدم را روانی نَمیکوند.
- مگر چَه شده؟
- والا من نَدانم. این وُلسوالی اگر کمان رستم (رنگینکمان) هم بود، نباید این قدر رنگ عوض مَیکرد.
یَک روز وضع کَرونا خوب است و قیرمیز اعلام مَیشود. بی سرعت دکانها را بسته مَیکونند و همَه بی خانَه روان مَیشوند.
دو روز بعد گفتَه مَیکونند: «بَبخشید، اشتباه شد؛ نارنجی هستیم.» همزمان ١٢٠ کَرونایی و چند نفر مرگ و میر اعلام مَیکونند.
اربابان نَیریز گفتَه مَیکونند: «قیرمیز هستیم و اشتباه شده.» اما چند روز بعد که وضع کَرونا بهتر شد، دوباره قیرمیز مَیشویم.
بعد از یَک هفته دکاندارها فشار مَیآورند و نارنجی مَیشویم. همزمان گفتَه مَیکونند در اینترنت، وُلسوالی نَیریز قیرمیز نشان داده شده است. در حالی که همان روز اربابان گفتَه مَیکونند در تلاشیم نَیریز زرد شود.
والا دیروز که بی ننه گل محمد در قوندوز تیلیفون زدم، بَگفت که آنجا از این خبرها نیست و وضع خَیلی بهتر است.
کاش دستم مَیرسید و بی اربابان این وُلسوالی گفتَه مَیکردم: «جان هر کسی دوست مَیدارید، یَک کاری کونید رویَمان جَلوی هموَلایتیهای افغانَمان سَفید شود.»
- نجیب! اربابان این وَلایت را دست کم نگیر؛ کاری مَیکونند که تا دو ماه دیگر وضعیت سبز شود. مَیگویی نه؟ نَظاره کون.
نجیب