نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی. نویسندهای که دغدغه جامعه بشری داشت و به تحلیل آنها میپرداخت.
در مدرسه فرانسویان در جزیره ناکسوس که توسط راهبان کاتولیک اداره میشد تحصیل کرد و سپس تحصیلات دانشگاهی خود را تا دکترای حقوق ادامه داد. در سال ۱۹۰۷ به پاریس رفت و شاگرد هانری برگسون فیلسوف نامدار فرانسوی شد.
در جنگ بالکان وارد ارتش یونان شد و پس از جنگ، شغل مدیریت کل را در وزارت امور اجتماعی پذیرفت و چندی نیز نماینده سازمان یونسکو در پاریس بود. در سال ۱۹۴۷ میلادی یونان را به مقصد آنتیب ترک کرد تا به فعالیتهای ادبی خود ادامه دهد. در سال ۱۹۵۶ از طرف کانون نویسندگان یونانی برای جایزه نوبل ادبیات معرفی شد و در سال ۱۹۵۷ با یک رأی کمتر نسبت به آلبر کامو این جایزه را از دست داد.
آثارش به اکثر زبانها ترجمه شده است. آخرین وسوسه مسیح و مسیح باز مصلوب عنوان دو رمان معروف اوست.
زوربای یونانی که فیلمی نیز به همین نام از آن ساخته شد، عنوان یکی دیگر از رمانهای اوست که شهرتی جهانی دارد.
در ۲۸ ژوئن ۱۹۵۶ در وین جایزه بینالمللی صلح را دریافت کرد و پس از یک مسافرت کوتاه به چین، در اثر بیماری سرطان خون به بیمارستان فرایبورگ منتقل و در همانجا درگذشت.
- خدا، گاهی به صورت یک لیوان آب خنک است، گاهی به صورت پسرکی که به روی زانوان شما میجهد، یا فقط به صورت یک گردش کوتاه سحری. خوشا به سعادت کسی که بتواند او را در زیر هر نقابی بشناسد!...
- نه هفت طبقهی آسمان، نه هفت طبقهی زمین، هیچکدام برای جا دادن خدا کافی نیست! ولی قلب انسان به تنهایی قادر است این کار را بکند؛ پس خیلی مواظب باش تا دل احدی را نشکنی...
- ما بر آن شدهایم تا سر بر میلهها بکوبیم. سرهای بیشماری خواهند شکست؛ اما روزی میلهها میشکنند!
- ما تا وقتی که در خوشبختی به سر میبریم ، به زحمت آن را احساس میکنیم؛ و فقط وقتی خوشبختی گذشت و ما به عقب مینگریم ، ناگهان و گاه با تعجب حس میکنیم که چه قدر خوشبخت بودهایم ...
- خوشا به حال انسانی که «فریاد» زمان خویش را میشنود (هر دورانی فریاد مخصوص به خود را دارد) و با آن همکاری میکند. تنها اوست که میتواند رهایی یابد.
- در این لحظه طوری رفتار میکنم که انگار یک دقیقه دیگر باید بمیرم.
- انسان به مقداری جنون هم نیاز دارد، وگرنه هرگز به پاره کردن بندهایش برای کسب آزادی خطر نمی کند.