معنی «زُهد» نه آن است که انسان از هر لذّت در دنیا دوری جوید؛ زیرا چه بسا کسی که تارکُ الدنیا لِلدّنیا است [«ترککنندهی دنیا، برای دنیا»] پس او نه زاهد است؛ بلکه زاهد آن کس است که غنا و فقر بر وی یکسان و این جهان چند روزه را به چیزی نشمرد و به دار و ندارش شاد و غمگین نشود.
- یکی از صفات کمال که موجب رفعت مقام انسان است در دنیا و عقبی، ترک خشم و عصبانیت و تندخلقی است و حلم و عفو از هر که در حقّ او بدی و آزار کند؛ که خدا در قرآن عظیم فرماید: وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ. بزرگی در این است که انسان خشم و غضب را فرو برَد و با وجود قدرت بر انتقام، از بدیها و آزار مردم بگذرد…
حواریون به عیسی(ع) گفتند: از همه چیز سختتر در عالم چیست؟ گفت: خشم خدا که دوزخ از آن ترسان است.
گفتند: امان از خشم خدا به چیست؟ گفت: به فرو بردن خشم و غضب خود.
- آنکه اهل ایمان است، از صفت حسد با مردم مبرّا است؛ زیرا میداند هر که هر چه نعمت نصیب او شده، از مال و جاه و علم و سایر نعمتها، همه به تقدیر خدای متعال نصیبش گردیده؛ و حسد او اعتراض بر خداست. و مؤمن هرگز اعتراض بر خداوند ندارد. و نیز مؤمن دلش جای محبّت خداست؛ هرگز حقد و کینه کس را در دل نگیرد. و به جای کینه، اگر از کسی آزار دیده، دربارهی او محبّت و دعای خیر میکند و مغفرت از خدا میطلبد.
و نیز مؤمن که میداند اگر به کسی احسان کند، خدای پاداش آن احسان را در دو عالم بهتر از آن عطا میکند؛ و علاوه مال و متاع دنیا را چیزی حقیر و ناقابل میداند، هرگز بخل نخواهد ورزید. پس مؤمن مقابل این اوصاف است. مؤمن خیرخواه و مهربان به خلق است و سخیُّ الطبع و غنیُّ النفس و بلندهمّت است.
خلاصه آن کس که ایمان به خدا دارد، تمام صفات ناپسند از او دور و جمیع صفات پسندیده، در او ظهور دارد؛ مگر آنکه ضعیف الایمان باشد؛ و الّا ایمان کامل به خدا، انسان را متخلّق به اخلاق الله و متّصف به صفات الله میگرداند.
- به جای آنکه ما عمر را به عیبجویی دیگران صرف کنیم، بهتر که عیب خود را دور کرده، و نفس خویش را مهذّب و مؤدّب سازیم؛ که در عیبجویی مردم، زیان و در رفع عیوب خود، هزاران سود دنیا و آخرت است.
- بندهی حقّ، هر چه میخواهد از خیرات و سعادات دنیا و عقبی از کسی غیر حق نمیطلبد؛ و همهی حوائج کلّی و جزئی خود را از خدا بسیار مسئلت میکند؛ و میداند از هر کس حاجتی بخواهد، پیش او خوار میشود مگر خدا که هر چه بنده بیشتر از او حاجت خواهد، آن بنده نزدش عزیزتر شود.
- نتیجه خداشناسی، اِشفاق و ترحّم و مهربانی و عذرپذیری نسبت به نیک و بدِ خلق خواهد بود.
- عارف که از خدا میترسد و معصیت او نمیکند و مرگ را حضور حق و رحمت حق داند، دیگر از مرگ و هیچ حادثه و مخلوقی نمیترسد؛ زیرا ترسها همه از مرگ است؛ و عارف بالله مرگ را خوشترین حال و بهترین سعادت خود داند که حضور محبوب خود میرود.
پس هر کس خداترس شد، خدا او را از هر امر مخوف وترسناک ایمن سازد تا از هیچ چیز نترسد.