یکی از مهمترین مسائل درباره بعثت انبیاء الهی، خصوصاً پیامبر اسلام (ص) این است که بدانیم هدف بعثت چیست و خداوند انبیاء الهی را به چه غرضی مبعوث داشته است؟ زیرا وقتی هدف از بعثت انبیاء معلوم شود، انسان راه و تکلیف خود را نیز میشناسد و متوجه میشود که باید در مسیر منتهی به هدف بعثت حرکت کند. سادهترین و در عین حال معتبرترین راه برای فهمیدن هدف نهایی بعثت انبیاء، مراجعه به قرآن است تا از کلام خود خداوند به این پاسخ برسیم. خداوند در آیه دوم سوره جمعه میفرماید: «او (خداوند) کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!» طبق مفاد این آیه، اولاً تلاوت آیات بر مردم ثانیاً تزکیه آنها و ثالثاً تعلیم کتاب و حکمت سه موضوعی است که در برنامه پیامبر الهی ذکر شده است. در زمان بعثت پیامبر نیز افراد آزاده و پاک طینت برای کشف حقیقت بعثت به دنبال نشانههای آشکاری بودند. برای آنها مهم نبود که پیامبر تازه رسیده معادلات پیچیده علمی را مطرح و حل نماید. آنها دنبال کشف حقیقت بعثت بودند. در تاریخ آمده که اکثم بن صیفی رئیس قبیله بنیتمیم وقتی آوازه پیامبر را شنید فرزند خود را برای تحقیق به مکه فرستاد. وقتی فرزند اکثم بازگشت گزارش خود را در یک جمله به پدرش ابلاغ کرد. گفت: «پیامبر کسی است که به مکارم اخلاق امر میکند (مکاتیب الرسول، ج ۲، ص ۳۷۷)»
داستان مسلمان شدن سلمان فارسی و عثمان بن مظعون نیز شبیه همین ماجراست و این دو نفر نیز پیامبر را آمر به مکارم اخلاق یاد میکنند.
متأسفانه جامعه ما در اوضاع و احوالی قرار گرفته که اخلاق جایگاه خود را از دست داده است.
نمیخواهم بگویم همه انسانها فاقد اخلاقند. اما آیا نصاب اخلاق در جامعه ما همان نصابی است که پیغمبر اکرم خواسته است؟ آیا ما در همان حد مطلوب و انتظار از اخلاق زندگی میکنیم یا نابسامانیهای اخلاقی در زمان ما زیاد است؟ اگر این پیامبر و این مکتب و این قرآن در اختیار ما نبود و زندگی ما با موازین اخلاقی نمیساخت شاید قابل توجیه بود. ولی الان چه توجیهی وجود دارد؟ کسانی که بر روی این جامعه مطالعه میکنند میگویند احساس عداوت و کینه در این جامعه بیش از حد متعارف است. برخوردهای تند و عصبانیت کینهتوزانه بیش از حد متعارف است. رفتارهای خلاف اخلاق زیاد دیده میشود. علت این مسئله چیست؟ متأسفانه امروزه در بُعد سیاسی، دین به شکل کاریکاتوری بزرگنمایی میشود و برخی افراد به دلیل اغراض شخصی، حزبی و سیاسی خود، دین را تنها با شکل سیاسی آن معرفی میکنند. گویا به صورت عمدی جریانی به راه افتاده که میگویند دین فقط در میدان سیاست حضور فعال و نقش فعال داشتن است. اگر این قسمت دین درست باشد بقیه آن مانند اخلاق مهم نیست؟ یعنی یک حالت کاریکاتوری که یک قسمت را کوچک و یک قسمت را بزرگ میکنند و توازن دین را به هم میزنند؛ لذا این سخن را که پیغمبر اکرم فرمود: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» جدی نمیگیرند و میگویند پیغمبر اکرم آمد تا با کفر و شرک و استکبار مبارزه کند. در حالی که مبارزه با استکبار نیز مقدمه رسیدن به اخلاق است. این به معنای آن نیست که در دین اسلام، سیاست وجود ندارد. پایه و اساس، اخلاق است و اگر درست شود، سیاست هم درست میشود. وگرنه سیاست منهای اخلاق رو به فساد میرود. همانگونه که امویان دچار فساد شدند. حتی وقتی خداوند برای بعثت، یک هدف سیاسی و اجتماعی بیان میکند نیز نگاه تربیتی و اخلاقی دارد. در آیه بیست و پنجم سوره حدید آمده که «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛» این آیه نشان میدهد اولاً برقراری عدالت و قسط کار مردم است و ثانیاً این اقدام باید با تربیت الهی صورت پذیرد. یعنی انبیا زمینه برای عدالتخواهی فراهم میکنند و این احتیاج به تربیت و اخلاق دارد. اگر اخلاق درست شود بخش مهمی از مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و ... درست میشود. مسئله اخلاق تنها با همان یک روایت ثابت نمیشود تا با بیتوجهی به آن اخلاق اسلامی را فدای سیاست کنیم بلکه شبیه این روایات بسیارند. از آن جمله شیخ طوسی نقل کرده که «بر شما باد که به دنبال مکارم اخلاق بروید. پروردگار من مرا برای مکارم اخلاق مبعوث کرده است. مکارم اخلاق این است که اگر کسی در حق تو بدی کرد عفو و بزرگواری داشته باش. آمار جامعه ما از نظر مراجعه کردن به محاکم وحشتناک است. اگر کسی تو را محروم کرد تو در حق او فضل و اعطا داشته باش. کسی که با تو قطع رابطه کرد تو با او پیوند داشته باش. کسی که از تو عیادت نمیکند دنبال او باش.» (امالی طوسی، ص ۴۷۷)
در نتیجه اصلیترین هدف بعثت، گسترش و نشر مکارم اخلاق در جامعه است.
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید