مدتها تصمیم داشتم برای کاشت مو به یکی از این مؤسسات کاشت مو بروم. حتی پولش را هم جور کرده بودم!
اما راستش را بخواهید چون کارمند بودم و روزانه با تعداد زیادی ارباب رجوع ارتباط داشتم، تصور اینکه بعد از کاشت مو، با کله تراشیده چه جوری سر کار حاضر شوم، سخت عذابم میداد!
بالاخره هر جور بود تصمیم گرفتم یک مرخصی طولانی بگیرم و بعد از کاشت مو، تا بیرون آمدن موهایم در خانه بمانم تا هیچ کسی از فامیل و دوست و آشنا و همکار از کار من باخبر نشوند!
بعد از یک ماه تقریباً موهایم مثل سربازهای پایه بوق شده بود و کلهام دیگر مثل کدو برق نمیزد! ولی معلوم میشد که موهایم تراشیده شده!
روز اول که از خانه بیرون آمدم متوجه کم محلی و سرسنگینی همسایهها شدم!
بعضی حتی جواب سلامم را هم نمیدادند!
سلام هم که میکردم به سختی یک «علیک» بارم میکردند! حتی بعضی از اقوام هم اینگونه رفتار میکردند و من به شدت از این رفتار آنها گیج شده بودم !
یک روز از سوپری محل که آدم فضولی بود، علت سردی مردم را پرسیدم!
لبخندی زد و گفت: بعد از اون جریانی که برات پیش اومد، مردم حق دارن تحویلت نگیرن!
با تعجب پرسیدم: کدوم جریان؟!
گفت: همون دزدی که از خونه یکی از اهل محل شد! بعد که دزد رو گرفتن، گفتن دزد آشنا بوده! ولی معرفی نکردن. شما هم که مدتی ناپدید شدید و بعد از یک ماه با سر تراشیده پیداتون شد!
به پیشانی خودم زدم و روی کرسی کوچکی که آنجا بود نشستم!
سریع سراغ عکسهایی که از سر و کله زخمیام بعد از عمل گرفته بودم رفتم و همه را در پست و وضعیت اینستا و واتساپم با عنوانهای:
«من قبل از عمل!!!»، «من بعد از عمل!!!»، «من در حین عمل!!!» استوری کردم!!!
از فردا انگ خودنمایی به من نزنند صلوات...
قربانتان غریب آشنا