تعداد بازدید: ۲۰۸
کد خبر: ۱۵۱۳۲
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۱ - 2022 19 November

هروز آورزمان
متولد 1350 خورشیدی تهران، از شاعران جوان و خوش‌ذوق و قریحه. از بین قالب‌های شعری علاقه‌ زیادی به غزل‌های عاشقانه دارد و در این دوران که شعرهای ضعیف  به وفور در دسترس است کتاب «میوه ممنوع» آورزمان کلامی شنیدنی برای گفتن دارد.

غزل‌های او رنگ سبک هندی (اصفهانی) دارند و زبان او در این غزل‌ها قابل‌فهم و زلال است.  همچنین وی، قالب رباعی را هم جدی گرفته و در هر دو قالب، زیبا می‌سراید.  او اکنون به تدریس زبان و ادبیات فارسی در تهران مشغول است.

تمام هستی رودی به عکس ماه گذشت
تو دور بودی و هر لحظه‌ام تباه گذشت

نمی‌توانستم از تو دست بردارم
اگرچه زندگی‌ام غرق اشتباه گذشت

چقدر پیر شدی؟ این سؤال آینه‌هاست
دچار عشق تو بودم که سال و ماه گذشت

گذر نکرد به جز تو کسی به چشمانم
ولی دروغ چرا گریه گاه گاه گذشت

حدیث کولی و کوچ است لذت این عشق
که خود نیامده در دل - خدا گواه - گذشت 

شکست خوردم و رفتی ولی نمی‌دانی
چه لحظه‌ها که بر این شاه بی‌سپاه گذشت
******
یکی بیاید و در من کمی بهار بریزد
یکی دو پنجره در چشمم انتظار بریزد

یکی بیاید و در خانه‌ام غزل بتراود
درون آینه مضمون شاهکار بریزد

مرا دوباره بخواند از آن قصیده‌ی موهاش
به روی شانه‌ی خود شعر تابدار بریزد

کجاست او که بیاید کنار من بنشیند
به روی دلهره‌ام یک بغل قرار بریزد

دلم گرفته از این حبس، این سیاهیِ هر سو
یکی تو را به خدا نقشه‌ی فرار بریزد

شراب قسمت من نیست دست کم به گلویم
یکی بیاید و یک جرعه زهرمار بریزد

من از دیار شما می‌روم دریغ کسی نیست
کسی که کاسه‌ی آبی پیِ سوار بریزد؟

دلم شکسته شبیه پلی که آخر عمری
نشسته است که با سوت یک قطار بریزد
****

یک شب برایش تا سحر «گلپونه‌ها»  خواندم
تنها به لبخندی مرا دیوانه می‌دانست

فردای آن شب رفت فهمیدم که معنای
«من مانده‌ام تنهای تنها» را نمی‌دانست

چقدر پیر شدی؟ این سؤال آینه‌هاست

 

 

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها